چکیده:
ذاتی دانستن حجّیّت قطع از گزارههایی است که امروزه در میان اصولیان رواج یافته و نزد بسیاری از ایشان مسلم تلقی گشته و منشأ حجّیّت قطع قلمداد میشود. امام خمینی از معدود اصولیان معاصر است که باب نقد را در این باره گشود، به طوری که میتوان این امر را از ابتکارات اصولی ایشان به شمار آورد. در این مقاله بعد از بررسی و تبیین مفاهیم و نگاهی به سیر پیدایش این مسأله در اصول فقه، دیدگاه امام خمینی در این باره مطرح شده و ضمن بررسی نقاط قوت و ضعف و نقد و ارزیابی این دیدگاه، مدعای ایشان مبنی بر نفی حجّیّت ذاتی قطع با استدلالی متفاوت اثبات و تبیین شده به نظر ایشان حجّیّت قطع امری اعتباری و قراردادی نیست، بلکه حکمی عقلی است که در مورد قطعهایی که متعلقشان حکم مولوی باشد موضوع پیدا میکند. همچنین برخی از تبیینهای متفاوتی که از دیدگاه امام صورت گرفته مورد مناقشه قرار گرفته است و نیز نشان داده شده که تفاوت دیدگاهها دربارة منشأ حجّیّت قطع در جهت دهی به سایر مباحث تأثیرگذار است.
Considering the hojjiat Qata’ essential is among the statements prevailing among the experts of principles of jurisprudence, some of whom consider it definite which is called the origin of hojjiat Qata’. Imam Khomeini is among few contemporary experts of principles of jurisprudence who initiated critical study of this issue. Attempts have been made in this paper to study and explain the concepts and process of emergence of this issue in principles of jurisprudence. Also the viewpoints of Imam Khomeini about this issue have been studied critically, shedding light on its strong and weak points. His contention of rejection of hojjiat zati qata’ has been proved and explained through a different argument. According to Imam Khomeini, hojjiat qata’ is not a contractual issue, rather it is rational verdict, which is relevant for the qatas, whose subject is mulavi decree. Also some of the different explanations given by Imam Khomeini have been questioned and it has been demonstrated that differences of opinion about the origin of hojjiat qata’ leave their impacts on the direction of other subjects.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله بعد از بررسی و تبیین مفاهیم و نگاهی به سیر پیدایش این مسـأله در اصـول فقه ، دیدگاه امام خمینی در این باره مطرح شده و ضمن بررسی نقاط قوت و ضـعف و نقد و ارزیـابی ایـن دیـدگاه ، مـدعای ایشـان مبنـی بـر نفـی حجیـت ذاتـی قطـع بـا استدلالی متفاوت اثبات و تبیین شـده بـه نظـر ایشـان حجیـت قطـع امـری اعتبـاری و قراردادی نیست ، بلکه حکمی عقلی است که در مورد قطع هایی که متعلقشان حکـم مولوی باشد موضوع پیدا میکند.
همانطور که امام تبیین کردند حجیت یکی از احکام عقلی اسـت کـه از ماهیـت قطع (که صفتی نفسانی است ) خارج است و جزء ذاتیات آن (به معنای جنس یا فصل ) نیسـت ، امـا آیا این حکم عقلی را میتوان از قطع جدا کرد یا اینکه از لوازم انفکاک ناپذیر قطع است ؟ به نظـر میرسد حجیت اساسا از لوازم و عوارض قطع نیست ؛ زیرا حجیت به معنای منجز و معذر بـودن بـه مانند وجوب متابعت ، تنها در مواردی معنا دارد که متعلق قطع اراده مولی نسبت به انجـام یـا تـرک فعلی از طرف مکلف باشد و در بسیاری از موارد که قطع وجود دارد حجیت معنایی نـدارد و قطـع هست ، اما حجیت نیست ؛ مثلا اگر کسی قطع پیدا کرد که عنصری در فـلان سـیاره وجـود دارد یـا مجموع زوایای مثلث صد و هشتاد درجه است ، اینجا قطع وجود دارد؛ اما لازمۀ آن وجوب متابعت عملی و اثبات تکلیف شرعی نیست و منجزیت و معذریتی هم مطرح نیست .