چکیده:
ﺗﺤﻮﻻت ﺟﻬﺎن ﻣﻌﺎﺻﺮ ﺑﺨﺼﻮص اﻧﻘﻼبها، ﮐﻮدﺗﺎﻫﺎ و ﺟﻨﮓﻫﺎ در ﺳﺪة اﺧﯿﺮ منجر به ﺑﺴﻂ و ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻧﻈﺮﯾﺎت متعددی در باب ﺟﻨﺒﺶﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ شده است. ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺘﻮان ﮔﻔﺖ ﯾﮑﯽ از ﻣﺘﺄﺧﺮﺗﺮﯾﻦ ﻧﻈﺮﯾﺎﺗﯽ ﮐﻪ در ﺳالهای ﭘﺎﯾﺎﻧﯽ ﻗﺮن ﺑﯿﺴﺘﻢ ﺑﺴﯿﺎر ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﺪل ﻣﻨﺎزﻋﺎت ﺧﺸﻮﻧﺖ ﭘﺮﻫﯿﺰ در ﺟﻬﺖ اﯾﺠﺎد ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺳﯿﺎﺳﯽ و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ در ﺟﻮاﻣﻊ است. از جمله رهبران سیاسی که از روش عدم خشونت در مبارزات سیاسی خویش استفاده نمودند امام خمینی و گاندی میباشند. در این پژوهش تلاش شده با روش تطبیقی تشابهات و تفاوتهای آرای این دو اندیشمند پیرامون مفهوم عدم خشونت بررسی شده و رفتار سیاسی ایشان مورد واکاوی قرار گیرد. بر اساس یافتههای این پژوهش گاندی و امام خمینی به روش مبارزة خشونت پرهیز اعتقاد داشته و در مبارزات سیاسی خویش این روش را بهکار بستند؛ اندیشه عدم خشونت در هر دو اندیشمند در آموزههای مذهبی ایشان ریشه دارد؛ انسان شناسی هر دو اندیشمند علیرغم برخورداری از مبانی متفاوت به هم نزدیک میشود و در نتیجه بر رویکرد آنها به مبارزه تأثیر عمدهای بر جای میگذارد.
Recent developments in the world, particularly revolutions, coups and wars during the recent century, have led to the development of different theories about social movements. Perhaps, one of the latest theories that has been widely used in the closing years of the twentieth century is the theory of non-violence for bringing about social and political changes in different societies. Imam Khomeini and Mahatma Gandhi are among the leaders who used the theory of non-violence in their struggles. The present paper is an attempt to study the differences and similarities of the ideas of Imam Khomeini and Mahatma Gandhi about the concept of non-violence through comparatively method. The findings of this paper indicate that both Imam Khomeini and Mahatma Gandhi believed in non-violence and applied this method in their struggles; the idea of non-violence has its roots in the religious teachings the two leaders followed; and the anthropology of both the leaders, despite stemming from different fundamentals, gets close to each other and consequently leaves its impact on their method of struggle.
خلاصه ماشینی:
بر اساس یافته های این پژوهش گانـدی و امـام خمینـی بـه روش مبارزة خشونت پرهیز اعتقاد داشته و در مبارزات سیاسی خویش این روش را به کـار بستند؛ اندیشه عدم خشونت در هر دو اندیشمند در آموزه هـای مـذهبی ایشـان ریشـه دارد؛ انسان شناسی هر دو اندیشمند علیرغم برخـورداری از مبـانی متفـاوت بـه هـم نزدیک مـیشـود و در نتیجـه بـر رویکـرد آنهـا بـه مبـارزه تـأثیر عمـده ای بـر جـای میگذارد.
در روند این مبـارزه سـه ضـلع یـک مثلـث را مـیتـوان تعریف کرد: اول حکام ، دوم رهبران اپوزیسیون و سوم مردم ؛ اما آنچه اهمیت دارد ایـن اسـت کـه فرمانروایان و رهبران اپوزیسیون بر سر چه چیزی در تقابـل بـا هـم قـرار مـیگیرنـد؟ در وهلـۀ اول مبارزه بر سر قدرت سیاسی است .
خلاصـه آنکـه ، در دیدگاه امام ، انسان دارای کرامت است و هرگونه اعمال خشونت تنها در صورتی مجـاز اسـت کـه نخست در چارچوب قوانین شرع مقدس اسلام و سپس با هدف و انگیزة رهایی از بنـد زنجیرهـای پست دنیوی و هدایت به راه حق باشد.
بنابراین ، با توجه به این گزاره که هم خشونت سیاسی و هم عدم خشـونت کنشـی اسـت کـه بـا مردم یا گروه هایی از مردم در ارتباط است و این مطلب که شیوة مبارزه خشـونت پرهیـز بـر نقـش مردم تأکید دارد، میتوان به این نتیجه رسید که امام نیز نقش اصلی در فعالیـت هـای سیاسـی را بـه مردم میدهند و معتقد به حق تعیین سرنوشت مردم میباشند.
بـا توجـه بـه یافته های این پژوهش روش عدم خشونت امام و گاندی ریشه در نگاه این دو اندیشمند به قـدرت ، هدف از کسب قدرت ، انسان و مردم دارد.