چکیده:
حقیقت علم در حکمت متعالیه صدرایی عین حقیقت وجود، بسیط و دارای سلسله مراتب حقیقی است. اگر چه بر مبنای مشرب عرفا حقیقت علم واحد شخصی است و هر علمی که خارج از آن واحد شخصی فرض شود، حقیقت علم نیست، بلکه ظهور همان حقیقت است. تاثیرپذیری مسئله علم الهی و سلسله مراتب آن از متون دینی در نظام حکمت صدرایی بسیار برجسته و مشهود است و مفاهیمی همچون عنایت، قضا و قدر، که از متون دینی اقتباس شده اند، با مراتب علم الهی قابل تطبیق است. در تحلیل و بررسی مراتب علم الهی، تحلیل کیفیت علم الهی به ماسوا و مبانی که باعث تقسیم بندی علم الهی به مراتب گوناگون می شود، حائز اهمیت است. در این مقاله مراتب علم الهی با توجه به مبانی حکمت متعالیه و ارتباط آنها با یکدیگر تحلیل و بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
"درواقع عنایت مجردتـام ذات خودش است ومنافع موجودات مادون برای اومقصودبالتبع می باشد؛امادرموردمعنـای عنایت به معنای نخست ،که یکی ازمراتب علم الهی به اشیاست ،صورت علمی اسـت کـه علت ایجادکننده ،معلوم باشدکه البته ایـن معنـای ازعنایـت بـر علـم ذاتـی واجـب تعـالی منطبق می شودوعین ذات اوست ؛اماعنایت دربحث احسن بودن نظام هـستی ازصـفات فعلـی واجـب تعـالی اسـت (طباطبـائی ،نهایــة الحکمــة ،ص ۳۰۹؛صـدرالدین شــیرازی ، الحکمـة المتعالیـة ،ج ۷،ص ۵۶ ).
آنچه دربررسی مرتبة قدرقابل توجه است چندنکتة اساسی است : اولا؛قدربه خلاف قضاءمی تواندازمقتضای خودتخلف کندوقابل تغییراسـت وایـن تخلف زمانی است که نسبت به بعضی ازاجزاءعلت تأمه اش موردنظرمی باشد،نه نـسبت بـه مجمـوع علـت تأمـه اش ،چـون درایـن صـورت وجـودش ضـروری وواجـب خواهـد بود(جوادی آملی ،شرح حکمت متعالیه ،ج ۴،ص ۳۶۵)؛ثانیاموطن ومحل قدرعالم مـاده است ،که درآن علل گوناگون وجوددارد و نسبت به یکدیگرتزاحم وکشمکش دارنـد، امادرعالم تجردچون علت مادی وصوری منتفی است وشرایط ومعدات وموانع وجود ندارد وتنهاعلت فاعلی وغائی وجوددارد واین دوعلت هم درفاعل مجـرد تـام الفعلیـه متحدویکی است ،لذادرعالم تجـرد قـدر وجـود نخواهـد داشـت (همـان ،ص ۲۶۵) ثالثـا اینکه موردقضاءاعم ازموردقدراست ،چراکه قضاءهم شـامل عـالم مجـردات اسـت و هم مادیات ولی قدرفقط شامل مادیات اسـت (صـدرالدین شـیرازی ،الحکمــة المتعالیــة ، ج ۶،ص ۲۹۳).
۲. مهم ترین دلیـل بـرای اثبـات علـم خداونـد بـه ذات خـویش درحکمـت متعالیـه تأمـل درحقیقت ذات خداونداست ،زیرابااثبات این مطلب که ذات احدیت ،حقیقت هـستی محض ومنزه ازماده وامکان بوده وعلم نیزحقیقت مجردومنزه ازمـاده اسـت ،پـس اثبات علم خداوندبه ذات خویش میسرمی شـود،البتـه علـم الهـی ازآن دسـته صـفاتی است که هم جزءصفات ذاتی واجب تعالی است وهم جزءصفات فعلـی اومحـسوب می شود."