چکیده:
خواجه نصیر طوسی، فیلسوف، متکلم و عارف نامی شیعی، در رساله گرانسنگ آغاز و انجام، تاویلات گستردهای از آیات معاد ذکر کرده است که فهم و تصویر جدیدی از معاد بهدست میدهد که بسیار متفاوت از تصویر کلامی رایج از معاد است. وی ازدواج با حورالعین را به اتحاد با صور علمی؛ روز جمع بودن قیامت را به ارتفاع زمان و مکان و جمع شدن خلق اولین و آخرین؛ «اذا الوحوش حشرت» را به حشر انسانها بر صورت ذاتیشان؛ برزخ را به دنیا؛ نهرهای بهشتی آب، شیر، عسل و شراب را به مراتب مختلف مواعظ و نصایح عام و علوم و معارف؛ هفت درب جهنم را به قوای هفتگانه نفسانی یعنی پنج حس ظاهری به اضافه دو قوه خیال و وهم؛ نامه اعمال را به اثر حاصل از افعال و اقوال انسان در لوح نفس او؛ مبدا و معاد را به فطرت اولی و بازگشت به آن تاویل میکند. این مقاله ضمن تبیین تاویلات خواجهنصیر طوسی در مورد برخی از آیات معاد به ارزیابی آنها میپردازد تا تاویلات صحیح را از ناصحیح تفکیک کند.
خلاصه ماشینی:
وی ازدواج با حورالعین را به اتحاد با صور علمی؛ روز جمع بودن قیامت را به ارتفاع زمان و مکان و جمع شدن خلق اولین و آخرین؛ «اذا الوحوش حشرت» را به حشر انسانها بر صورت ذاتیشان؛ برزخ را به دنیا؛ نهرهای بهشتی آب، شیر، عسل و شراب را به مراتب مختلف مواعظ و نصایح عام و علوم و معارف؛ هفت درب جهنم را به قوای هفتگانه نفسانی یعنی پنج حس ظاهری به اضافه دو قوه خیال و وهم؛ نامه اعمال را به اثر حاصل از افعال و اقوال انسان در لوح نفس او؛ مبدأ و معاد را به فطرت اولی و بازگشت به آن تأویل میکند.
وی میگوید ما نسبت به حال علم داریم، لکن بعد از گذشت آن دیگر علمی نیست، درحالیکه همین مسئله که نسبت به ما غائب و پنهان شده، برای خداوند پنهان نیست (طباطبایی، 1417: 4 / 23) به نظر میرسد برداشت خواجه نصیر از این آیات مشکلی ندارد و علاوه بر آنکه با ظاهر آیه تخالف بنیادین ندارد ـ اگر نگوییم از ظاهر آیه نیز چنین مطلبی قابل برداشت است ـ توجیهی قابل توجه در تبیین آیات مزبور است؛ زیرا مکان و زمان داشتن، ذاتی موجودات نیست، لذا میتوان عالمی فرض کرد که از زمان و مکان مبری هستند.
(همان: 22) این تفسیر خواجه با توجه به برخی مبانی فلسفی چون تجرد نفس و زمان و مکان نداشتن آخرت بیان شده است و هرچند سیاق آیه دلالت روشنی بر آن ندارد و تنها موضوع جمع شدن انسانها در دادگاه و محکمه عدل الهی را بیان میکند ولی بهخاطر عدم منافات با سیاق آیه میتوان آن را پذیرفت.