چکیده:
زن عرب، بهخصوص زن فلسطینی، را نویسندگان و ادیبان با رویکردهای فکری متفاوت نگریستهاند و بخش عظیمی از آثار ادبی (شعر و نثر) خود را به زنان اختصاص دادهاند. قشری که از حوادث جامعه تاثیر بسیار پذیرفته و نیز بر آن تاثیر گذاشته است. داستاننویس فلسطینی به ارتباط زن عربی- فلسطینی با جامعه، وطن و فعالیتهای سیاسی بسیار آگاه است؛ به این اعتبار که زن در روند جنبشهای آزادیبخش و ساخت جامعه، نیرویی موثر و کارآمد به حساب میآید. پس از انقلاب 1965، بسیاری از قیدوبندهای اجتماعی زنان شکسته و راه برای مشارکت آنها در عرصههای سیاسی، اجتماعی و نظامی باز شد و، بدین طریق، شاهد پیشرفتی چشمگیر در وضعیت اجتماعی و سیاسی زنان بودیم. چون جنسیت داستاننویسان در نوع تفکر، نگرش و پرداختنشان به مسائل زنان تاثیرگذار است، یک داستاننویس مرد، غسان کنفانی، و یک داستان-نویس زن، سحر خلیفه، را انتخاب کردیم تا تفاوت دیدگاه داستاننویسان مرد و زن را درزمینة تصویر زن و رابطة او با وطن و جامعه بررسی کنیم. نگارندگان در این پژوهش کوشیدهاند ازخلال بررسی آثار و اندیشههای دو نویسندة فلسطینی، تصویری واقعی از زن عربی- فلسطینی و جایگاه و نقش اجتماعی او ارائه دهند.
خلاصه ماشینی:
نقش اجتماعي و انقلابي زن در داستان هاي غسان کنفاني و سحر خليفه دکتر غلامعباس رضايي هفتادر* سميه برزين ** چکيده زن عرب، به خصوص زن فلسطيني، را نويسندگان و اديبان با رويکردهاي فکري متفاوت نگريسـته انـد و بخش عظيمي از آثار ادبي (شعر و نثر) خود را به زنان اختصاص دادهاند.
سحر خليفه در داستان الصبار به واقعيت تلخ فقر، که خانواده هاي فلسطيني بـا آن دست وپنجه نرم ميکنند، اشاره دارد و از تأثير اين شرايط سـخت بـر هريـک از مادران و فرزندان مينويسد.
غسان کنفاني در داستان «أم سعد» زن زحمتکش فلسطيني ، أم سعد، را نشـان ميدهد که با سختي هاي اردوگاه دست و پنجه نرم ميکند و در منزل ديگـران بـه کارگري مشغول ميشود تا معاش خود و فرزندانش را تأمين کند و زمينـه را بـراي فرزندانش فراهم سازد تا به فعاليت هاي انقلابي بپردازند.
خليفه در داستان هاي الصبار و عباد الشمس بسياري از مسائل اجتماعي را بيان مـيکنـد و آن را از يک مقولۀ واحد ميداند؛ مقوله اي که در آن طغيـان و شـورش ، بـه مثابـه کل ، تجزيه ناپذير است : شورش عليه رژيم اشغالگر و شورش عليه سنت ها و عـادات غلط در جامعه (شعبان ١٩٨٨- ١٩٨٩: ٣٤).
سحر خليفه در داستان مذکرات إمـرأة غيرواقعيـۀ بـه موضوع مهم تر ديگري نيز ميپردازد و آن انتساب زن و تعيين هويت او و تأکيد بـر استقلال و آزادي اش است (همان منبع : ٣٥).