چکیده:
براساس اصول نشانهشناسی میتوان خوانشها و تاویلهای متعددی را برای فهم و درک بهتر یک اثر ادبی ارائه داد. بسیاری از شاعران الجزایری در قصاید خویش از واژه «اوراس» به عنوان نمادی از هویت وطن استفاده میکنند. عبدالله حمادی (1947)، شاعر بزرگ معاصر الجزایر در قصیده خویش، مازال یکبر اوراس بذاکرتی از رمز بهره برده است. دلالتهای اوراس در این قصیده و جایگاه و اهمیت آن و رمزگان و نشانهها و ارتباط آنها با اوراس موضوعی است که نیاز به بررسی دارد و جستار حاضر با استفاده از مبانی نشانهشناسی به کشف رمزگان موجود در این قصیده پرداخته و کوشیده است با مراجعه به ابیات قصیده با روش توصیفی- تحلیلی رمزگان مربوط به عنوان، خالق اثر، زیباییهای کلام، زمان و مکان، فرم و موسیقی و هنجارگریزی نحوی آن را تحقیق و بررسی کند. بررسی نشان داد که این قصیده نشاندهنده فضایی انقلابی، خشن و همچنین بازتاب حزن و اندوه شاعر است و آهنگ متعادل آن بر گیرایی متن افزوده است، همانطورکه حروف، صامتها، مصوتها و تکرار آنها بر فضای متلاطم انقلابی و خشم شاعر از وضع موجود دلالت میکند و هنجارگریزی نحوی نیز با محتوا و مضمون قصیده همخوانی دارد.
خلاصه ماشینی:
نشانه شناسي قصيده مازال يکبر أوراس بذاکرتي عبدالله حمادي ١) رمزگان مربوط به عنوان : نقد نشانه شناسي يکي از روش هاي تحليلي - کيفي است که بـه بررسـي دال هـا در متن براي دست يابي بـه معـاني آن بـه ويـژه معـاني نهفتـه مـي پـردازد و بـالطبع نشانه شناسيِ عنوان نيز روشي است که خواننده را در بازگشايي رموز و دلالت هـاي متن ياري مي کند؛ چرا که عنوان اولين علامتي اسـت کـه خواننـده بـا آن مواجـه مي شود، همان طورکه حمداوي در نوشتۀ خود مي گويد: «عنوان ، کليدي است که ما را به سمت مجموعه اي از معاني رهنمون مي سازد کـه در بازگشـايي رمـوز مـتن و تسهيل در ورود به حقيقت و کنه و بخش هـاي پيچيـده و مـبهم آن ، مـا را کمـک مي کند» (حمداوي ، ١٩٩٧: ٩٠) بايد گفت کـه خـودِ عمـل «عنـوان گـذاري » يـک رويداد نشانه شناختي است و به متن هويـت مـي بخشـد و آن را متمـايز مـي سـازد (بخيت ، ١٣٩٠-٩١: ١٧-١٨) لذا عنوان ، هويت متن ، معرّ ف و کاشف آن اسـت کـه به عنوان رويدادي نشانه شناختي ، مرز ميان متن و جهان را معين مـي کنـد و نقطـۀ برخورد استراتژيکي مي شود که از آن نقطه ، متن به جهان بيروني و جهان به درون متن گذر مي کند و هر کدام ديگري را درمي نوردد (حسين ، ٢٠٠٥: ٣٥١) سجودي بيان مي دارد که «دلالت ضـمني حاصـل عملکـرد روابـط جانشـيني ، روابط همنشيني و تنوعات اجتماعي - فرهنگي به عـلاوه عوامـل تـاريخي اسـت » (سجودي ، ١٣٨٧: ٨٥) نشانۀ أوراس در عبارت مـازال يکبـر أوراس بـذاکرتي داراي دلالت ضمني است که از دال نشانۀ دلالت صـريح گرفتـه شـده اسـت و بـه طـور ضمني بر خشم و جراحت و انقلاب دلالت دارد که برخاسته از عملکـرد و فرهنـگ آن جامعه است ؛ چرا که در جامعـۀ شـاعر و ادبيـات آن ملـت ، ايـن واژه بـراسـاس فرهنگ و عوامل تاريخي بر مدلول خاصي دلالت مي کند، بنـابراين مـدلول أوراس «جزاير سربلند و انقلاب آن » است و همچنين «هويت آن » و در مقدمه نيـز اشـاره شد، واژة أوراس در شعر اين شاعر تا اندازه اي متفاوت با اشعار ديگر شاعران به کار رفته است (هيمة ، ٢٠٠٤: ١٩٨- ٢٠٢) ريفاتر٢١ در اين باب معتقد است که نشانه و علامت ادبي چيزي مـي گويـد کـه هدف از آن چيز ديگري است (حسين ، ٢٠٠٥: ٣٥٥).