چکیده:
کاتولیک و شیعه، هر دو خواهان منزه بودن حاکم دینی از خطا بوده و مسیرهایی را برای این امر، ترسیم کرده اند. کاتولیک بر اساس مصوبه شورای واتیکان اول، تصمیم بر خطاناپذیری پاپ گرفته و در نتیجه، قائل به عصمت آن شده است. از سوی دیگر، در اندیشه شیعه، حاکم دینی دارای صفت «عصمت یا خطاناپذیری» نیست، بلکه با برشماری شرایطی دقیق و نظارتی عمیق، امکان رخ دادن خطا در وی وجود ندارد. هدف این پژوهش، مقایسه دو مسیر منتخب از سوی کاتولیک و شیعه برای عملکرد بدون خطا در حاکم دینی است. بنابراین، ابتدا مسیر کاتولیک و شیعه بررسی و سپس تحلیلی بر این مسیرها ارائه می گردد. مهم ترین یافته این پژوهش جایگاه حاکم دینی در اندیشه شیعه و کاتولیک است. ویژگی های حاکم دینی در شیعه، منهای عصمت، به گونه ای ترسیم شده است که امکان خطا در آن وجود ندارد، و حال آنکه در کاتولیک، با تصویب خطاناپذیری برای پاپ، امکان خطا در او وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
البته باید توجه کرد که در مجموعه مقالاتی که به نگارش درآمده، برخی از نویسندگان خطاناپذیری پاپ را با عصمت ائمه اطهار( به طور تطبیقی بررسی کردهاند که تطبیقی عالمانه نیست؛ زیرا عیسی مسیح( با محمد رسولالله( و ائمه اطهار( با حواریون قابل مطالعه تطبیقی هستند و پاپ بهعنوان مرجع دینی کاتولیک با ولی فقیه، که مرجع دینی شیعه و در جایگاه حکومت است، قابل بررسی و مطالعة تطبیقی است.
بررسی این موضوع آنجا ضرورت پیدا میکند که اعطای عنوان «خطاناپذیری» به پاپ، قدرت پاپ را بالا برده و بسیاری از نزاعهایی را که تا به امروز ادامه داشته، ایجاد کرده است؛ زیرا در دینی که به خطاکاری بیشتر پیامبران اعتقاد دارند، اعتقاد به خطاناپذیر بودن فردی که صرفا از طریق رأیگیری و انتخاب به مقام پاپی رسیده است، موجه به نظر نمیرسد.
در این مقاله، تلاش شده است بحث خطاناپذیری مرجعیت دینی به صورت مقایسهای در کاتولیک و شیعه با محوریت پاپ و معادل آن در شیعه یعنی ولی فقیه ذکر شود.
در حقیقت، اشتباه هانس کونگ در این است که او شخص پاپ را بدون در نظر گرفتن قداست کلیسا، خطاناپذیر یا معصوم فرض کرده است، درحالیکه خطاناپذیری طبق آنچه در شورای واتیکان تصویب شده به این معنای است که حتی اگر جمعیت زیادی از راه حق خارج شوند، یک تعداد اندکی تحت محافظت کلیسا باقی خواهند ماند ( Tierney, 1972, p.