چکیده:
خوانش دریدا از مفهوم «اکنون»هوسرل در بستر انتقادهایی که به آن وارد میسازد آشکار میشود؛ انتقادهایی که با پیشفرض انکار متافیزیک حضور همراه است. وی با قرار دادن پدیدارشناسی در ذیل متافیزیک حضور آن را جزو همان سنت رایج فلسفه غربی قلمداد میکند و راه حل رهایی فلسفه خود را از این چارچوب متداول، توجه به جنبه مقابل حضور یعنی، غیریت میداند. دریدا بر این اساس که اکنون نشاندهنده حضور است آن را نقد میکند. نقد اصلی وی به اکنون براساس دو امکان به ظاهر ناسازگار در این مفهوم شکل میگیرد. این دو امکان عبارتند از: اکنون منبسط، اکنون در حالت پیوستگی با یادسپاری و پیشنگری و دیگری اکنون بهمثابه نقطه منشاء با خصلت آغازین بودنش. در این نوشتار میکوشیم تا ضمن بیان انتقادها به منظور فهم خوانش دریدا، با اشاره به حد بودن انطباع اولیه و ساختار سهپایهای اکنون پاسخی برای آن عرضه داریم. بر اساس حد بودن انطباع اولیه و در نتیجه عدم استقلال آن از طرفین حد، تلقی آن به صورت نقطه منشاء منتفی میگردد و ادراک یک عین، ادراکی دارای دیرند خواهد بود. ساختار سه پایهای اکنون، پیوستاری متقابل از انطباعات اولیه و یادسپاری و پیشنگری را فراهم میسازد که بر پایهی آن هیچ انطباع اولیهای به تنهایی (به صورت نقطه منشاء) و بدون در نظر گرفتن این پیوستگی قابل درک نیست.
خلاصه ماشینی:
زیرا لازمۀ حضور بیواسطه و خودحضوری در مونولوگ ، پذیرش اکنون به مثابه یک نقطه است که برای آشکار کردن خود به عمل نشانه نیازی ندارد و این در حالی است که هوسرل در کتاب پدیدارشناسی آگاهی از زمان درونی منکر تصور نقطه وار از اکنون حاضر است و آن را قوام یافته در ترکیبی تقلیل ناپذیر میپندارد که بر اساس جداییناپذیری یادسپاری از انطباع اولیه شکل میگیرد، به نظر او هیچ اکنونی را نمیتوان به مثابه یک لحظه محض ١ یا یک نقطه جدا کرد و مورد ملاحظه قرار داد، بلکه اکنون همواره وابسته به تجربه های زیسته و امری ممتد و گسترده است .
اما از آنجاییکه از نظر هوسرل در بحث زمان ، حضور حاضر مدرک، تنها در پیوستگیاش با ناحضور و ناادراک، یعنی در ترکیب با یادسپاری و پیش نگری ظاهر میشود، دریدا یادسپاری را ناادراک و ناحضور تلقی میکند: «یادسپاری حضوری انطباعی نیست بلکه «شبه حضوری» از گذشته است .
همان طور که پیش تر گفتیم ، مهم ترین انتقاد دریدا درباره مفهوم اکنون در هوسرل ، وجود ناسازگاری و تناقض در تبیین اکنون زنده بود که از یک طرف ، به پیوستگی و امتداد آن از طریق یادسپاری و پیش نگری نظر دارد و از طرف دیگر، به عنوان نقطه منشأ یا آغازین ، یعنی امری مجزا مطرح است .
اما در نظر هوسرل ، اکنون زنده دارای ساختار سه پایه ای پیوسته ای از انطباعات اولیه ، یادسپاری و پیش نگری است که در این پیوستگی اکنون زنده بارها و بارها متقوم میشود و خود را با نااکنون منطبق میسازد.