چکیده:
مقالة جودیث جارویث تامسون با عنوان «در دفاع از سقط جنین» یکی از تأثیرگذارترین مقالات در مسئلةی مهم سقط جنین از منظر اخلاقی است، به گونهای که پس از انتشار آن در سال 1971م. تا-کنون بیشترین بازچاپ و نقد و بررسی را به خود اختصاص داده است. وی در مقام استدلال بر مدعای خویش از تمثیل بهره میبرد و با تکیه بر مثالهایی نظیر ویولننواز، هنری فوندا، سارق، شکلاتهای دو برادر و سامری خیرخواه سعی در اثبات مدعای خویش دارد. در مقالهی پیش رو یکی ازتمثیلهای او، یعنی داستان سامری خیرخواه بررسی و نقد میشود و تمایز او میان سامری حداقلی و حداکثری و نیز تمایز میان حقوق و اخلاق به چالش کشیده خواهد شد. کلید واژهها: سقط جنین، سامری خیرخواه حداقلی، سامری خیرخواه حداکثری، تامسون، ویولننواز. مقالة جودیث جارویث تامسون با عنوان «در دفاع از سقط جنین» یکی از تأثیرگذارترین مقالات در مسئلةی مهم سقط جنین از منظر اخلاقی است، به گونهای که پس از انتشار آن در سال 1971م. تا-کنون بیشترین بازچاپ و نقد و بررسی را به خود اختصاص داده است. وی در مقام استدلال بر مدعای خویش از تمثیل بهره میبرد و با تکیه بر مثالهایی نظیر ویولننواز، هنری فوندا، سارق، شکلاتهای دو برادر و سامری خیرخواه سعی در اثبات مدعای خویش دارد. در مقالهی پیش رو یکی ازتمثیلهای او، یعنی داستان سامری خیرخواه بررسی و نقد میشود و تمایز او میان سامری حداقلی و حداکثری و نیز تمایز میان حقوق و اخلاق به چالش کشیده خواهد شد. کلید واژهها:
Judith Jarvis Thomson's "Defense of Abortion" is one of the most influential papers about Permissibility of abortion, So that after its publication in 1971 it has reprinted and criticized frequently. She uses the analogy as a reason for her claim and by relying on examples such as violinist, Henry Fonda, thief, two brothers' chocolates and good Samaritan tried to prove her claim. In this article, one of her allegory namely the story of good Samaritan will be criticized and reviewed and her distinction between minimally good Samaritans and maximally good Samaritan as well as her distinction between law and morality will be challenged.
Keyword
Abortion, Minimally good Samaritans, Maximally good Samaritan, Thomson, Violinist.
Judith Jarvis Thomson's "Defense of Abortion" is one of the most influential papers about Permissibility of abortion, So that after its publication in 1971 it has reprinted and criticized frequently. She uses the analogy as a reason for her claim and by relying on examples such as violinist, Henry Fonda, thief, two brothers' chocolates and good Samaritan tried to prove her claim. In this article, one of her allegory namely the story of good Samaritan will be criticized and reviewed and her distinction between minimally good Samaritans and maximally good Samaritan as well as her distinction between law and morality will be challenged.
خلاصه ماشینی:
تامسون با تمسک به داستان سامري خيرخواه ، درصدد بيان اين ديدگاه است که همان طور که به لحاظ قانوني ملزم نيستيم تا سامري خيرخواه باشيم ، به لحاظ اخلاقي نيز الزامي براي چنين کاري نداريم و يا به عبارتي ملزم نيستيم تا به ويولن نواز متصل باقي بمانيم و يا زن باردار، بارداري را به سرانجام برساند.
اگر قرار باشد بارداري فقط يک ساعت طول بکشد و نه نه ماه و بارداري هيچ خطري براي زن نيز در پينداشته باشد، حتي در صورتي که بارداري ناشي از تجاوز به عنف بوده باشد، زن بايد اجازة استفاده از بدن خود را براي يک ساعت به جنين بدهد و اگر اين کار را نکند، مرتکب کاري قبيح شده است ؛ درست مانند اينکه اين بار جعبۀ شکلات ها را فقط به برادر بزرگ تر بدهند و او با بيرحمي شکلات ها را بخورد؛ درحاليکه برادر کوچک با حسرت به او نگاه ميکند.
کاکزور١ که از منتقدان جدي سقط جنين است ، پاسخ حضرت عيسي را اين گونه تحليل ميکند: «حداقل چيزي که از ديدگاه مسيح ميتوان فهميد اين است که اين ها احکام و دستورهايي هستند در مورد آن چيزهايي که بايد ازلحاظ اخلاقي آن ها را انجام دهيم ، نه آن دسته از افعالي که فراتر از نداي وظيفه هستند؛ مانند فروش همۀ اموال و تقسيم آن بين فقرا» (١٥١-١٥٠ .
341-361Published by: University of Illinois Press on behalf of North American Philosophical Publications Stable URL: http://www.