چکیده:
قصه از برجسته ترین و رایج ترین گونه های ادبیات عامه است. تصویرهایی از زندگی مردم زمانه، تضادهای طبقاتی و ستیزه جویی های اجتماعی، رفتار و روابط خانوادگی، گرایش های قومی و مذهبی، آداب و رسوم متداول را به زبان ساده و به صورت طنز بیان می کند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تصویرسازی زنان در قصه های عامیانه ی مردم فارس است. روش پژوهش کیفی و رویکرد تحلیل داده های آن توصیفی- تفسیری است. روش جمع آوری داده ها اسنادی و روش تجزیه و تحلیل داده ها، تحلیل محتوای کیفی جهت دار است. نتایج نشان داد که نقش های زنانه بیشتر از مردانه و نقش های سنی دختر جوان و مرد میانسال بیشتر از بقیه ی نقش هاست. شخصیت اصلی در بیشتر قصه ها زنان اند. زنان و مردان در صفات متعددی تصویر سازی شده اند و همچنین الگوی سفر و روایت جست و جو در قصه ها کاملا مردانه نیستند.
The aim of this research is study the image of women in folk tales of Fras Province, Iran. Method of research is qualitative and the approach of data analysis is descriptive-analytic. Method of data gathering is archives and method of analysis is directed qualitative content analysis. Results showed that women's images and roles exist more than men's. Representations of young girl and middle-aged man are more than others groups. Women and men are represented with diverse descriptions and portray various characters. Paradigm of travel and narrations of quests in tales are not completely masculine.
خلاصه ماشینی:
به همین منظور این پژوهش در پی آن است که تصویرسازی زنان را در قصههای عامیانهی مردم فارس بررسی کند.
بررسی نقشهای جنسیتی و سنی، شخصیتهای اصلی، صفات زنان و الگوهای سفر و جستوجو در قصههای عامیانهی مردم فارس از اهداف جزیی این پژوهش به شمار میروند.
افشانی و همکاران (۱۳۷۷) نیز با بررسی نقشهای جنسیتی در کتابهای فارسی مقطع ابتدایی، پی بردهاند که زنان بیشتر در نقشهای کودکی و نوجوانی و مردان عمدتا در نقشهای بزرگسالی به تصویر کشیده شدهاند؛ همچنین خویشاوندان مذکر به نحوی چشمگیر بیش از خویشاوندان مؤنث در این کتاب حضور مییابند؛ افزونبراین، نسبت مشاغل زنانه کمتر و نسبت مشاغل مردانه بیشتر شده است.
از آن جمله میتوان به پژوهشهای استاکارد<FootNote No="41" Text=" Stockard"/> (۱۹۸۰)، گرابینسکا<FootNote No="42" Text=" Grabinska"/> (۱۹۹۴)، میدوری یاماموتو<FootNote No="43" Text=" Midori Yamamoto"/> (۱۹۹۶)، بلادورث<FootNote No="44" Text=" Bloodworth"/> (۱۹۹۶)، آگیولار<FootNote No="45" Text=" Aguilar"/> (۲۰۰۱)، گلدبرگ<FootNote No="46" Text=" Goldberg"/> (۲۰۰۴)، ماری<FootNote No="47" Text=" Marie"/> (۲۰۰۵)، مابل<FootNote No="48" Text=" Mabele"/> (۲۰۰۶)، ویرچو و وگلر<FootNote No="49" Text=" Virtue &amp;amp; Vogler"/> (۲۰۰۸)، ویلسون<FootNote No="50" Text=" Wilson"/> (۲۰۱۰) اشاره کرد که نتایج برخی از آن پژوهشها به شرح زیر است: بلادورث (۱۹۹۶) به بررسی نقشهای تصویرسازیشده در قصههای عامیانهی چینی پرداخته است.
در پژوهش حاضر برای سؤالات ۱ تا ۵، از تحلیل محتوای جهتدار استفاده شده؛ سپس فراوانی و درصد نقشهای جنسیتی و سنی محاسبه گردیده و شخصیتهای اصلی مشخص شدهاند؛ همچنین صفات زنان و الگوی سفر و روایت جستوجو در قصههای مردم فارس براساس نظرات استیونز و نیکولایوا بررسی شدهاند.