چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه شیوه های فرزندپروری والدین با افسردگی فرزندان دختر آنها انجام شده است. روش پژوهش همبستگی است. جامعه آماری شامل 3000 دانش آموز دختر دوره متوسطه و پیش دانشگاهی شهر ایلام در سال تحصیلی 90-1389 بود که با به کارگیری روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 340 دانش آموز از میان آنها انتخاب شدند. سپس با پرسشنامه «افسردگی بک» و «شیوه فرزندپروری ثنایی» (1373) متغیرها اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با روش آزمون همبستگی پیرسون و اسپیرمن انجام گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد میان ارائه استقلال و مسئولیت پذیری از سوی والدین، داشتن توقعات و انتظارات متناسب با توانایی فرزندان و محبت والدین با افسردگی دختران همبستگی منفی و میان تنبیه و سرزنش والدین با افسردگی دختران همبستگی مثبت وجود دارد. نتایج پژوهش نشان می دهد هر اندازه مسئولیت پذیری و اکتساب استقلال، انتظارات منطقی، دوری از تنبیه و محبت والدین افزایش یابد، افسردگی فرزندان نیز کاهش می یابد.
The present study sought to examine the relationship between parenting styles and depression among girls. The method of research was correlational. The statistical population of the study comprised 3000 high school and pre-university female students studying in Ilam in academic year 2010-2011. For the purpose of sampling, multi-stage cluster sampling method was used and 340 students were selected. Required data were collected by using Beck Depression Inventory and Sanaee Parenting Style Questionnaire (1994). The obtained data were analyzed via Pearson and Spearman Correlation. Results showed that assignment of appropriate responsibilities to children, having appropriate expectations of children, and kindness of parents had a negative relationship with girls’ depression. However, punishment and scolding had a positive association with girls’ depression. Results also indicated that higher levels of children’s accountability, logical expectations of parents, and kindness of parents lead to lower levels of depression among teenage girls.
خلاصه ماشینی:
لطیف نژاد و همکاران (١٣٨٩) در پژوهش خود روی ٣٢٠ دانش آموز دختر ١١ تا ١٥ ساله با عنوان "بررسی میزان اضطراب و افسردگی دختران در سن بلوغ " به این نتیجه دست یافتند که میان رفتار پدر و مادر، رابطه با دوستان و رضایت از مدرسه با افسردگی و اضطراب دختران رابطۀ معنادار وجود دارد.
بنابراین با توجه به اینکه افسردگی یکی از معضلات جوامع امروزی به ویژه در میان قشر نوجوان و جوان شهر ایلام است و نیز مهم ترین عامل روانی اقدام به خودکشی محسوب میشود و همچنین با در نظر داشتن نقش زیربنایی خانواده در شکل گیری شخصیت و سلامت فرزندان ، مساله اصلی این پژوهش بررسی رابطۀ میان شیوه های فرزندپروری والدین با افسردگی دانش آموزان دختر دوره متوسطه و پیش دانشگاهی در شهر ایلام است .
روش تحقیق در تحقیق حاضر که با هدف بررسی رابطۀ شیوه های فرزندپروری والدین با افسردگی فرزندان دختر آنها انجام شده است ، روش پژوهش همبستگی بود.
با در نظر گرفتن ضریب همبستگی محاسبه شده و حجم نمونه ، چون مقدار p محاسبه شده کمتر از سطح معناداری ٠/٠٥ است (P٠٠٥ (رجوع شود به تصویر صفحه) نمودار ٣: پراکنش میان توقعات و انتظارات والدین و افسردگی دانش آموزان دختر ٤.
یافته های پژوهش حاضر نشانگر اهمیت رفتار و شیوه های تربیتی والدین در سلامت روانی افراد بود؛ به طوری که رفتار محبت آمیز والدین ، تنبیه و سرزنش والدین ، توقعات و انتظارات متناسب با توانایی فرزندان و ارائه مسئولیت و استقلال از سوی والدین به ترتیب بیشترین همبستگی را با افسردگی دانش آموزان دختر داشتند.