چکیده:
در سیاهه بلند بالای خصلت های ناپسند ایرانیان! زمان ناسنجی و بی نظمی و نسقی یک مولفه با اهمیت در امر توسعه است و متاسفانه این واقعیت دارد که امروزه ما با این پدیده بی نظمی و بی برنامگی کم وبیش در اغلب موسسات و سازمان های دولتی و غیردولتی روبرو هستیم. اما آیا این پدیده مسئله ای نوظهور است و یا برای ایرانیان امری همیشگی بوده است؟ اگر همیشگی بوده، ریشه این بی توجهی در کجاست؟ آیا این درست است که ریشه بی توجهی به زمان، مربوط به فرهنگ روستایی حلول کرده در شهرهای ما می باشد؟ اگر این سخن درست است چه اتفاقی افتاده و از کی روستائیان ایران گروه مرجع شهریان شده اند؟! اگر این نظر درست نیست پس بی توجهی به زمان و عدم مدیریت آن امروزه در شهرها و در میان جوانان ما از کجا نشات گرفته و یا اگر تحت تاثیر مسائل عمده تر درونی به وقوع پیوسته این مسائل ناشناخته و دیده نشده کدامند؟ اگر این سخن درست که این وضعیت حاصل معیشت و گذران دهقانی است، چگونه فرهنگ تولیدی و کشاورزی و باغداری و دامداری و زنبورداری و ماکیان داری و نوغان داری و صیادی با نظم های جغرافیایی و الزامات فرمانمند ارگانیسم های گیاهی و حیوانی در طی چند هزار سال با این زمان ناسنجی و بی نظمی سازگار شود؟ زمان ناسنجی و بی نظمی برخاسته از فرهنگ مصرفی است یا تولیدی؟ ایرانیان امروز آیا تحت تاثیر خرده فرهنگ تولیدی روستایی و فرهنگ درون زای بومی خود می باشند، یا تحت تاثیر فرهنگ مصرفی عوامل موثر برون زا؟ و بالاخره بی توجهی به زمان و نظم در ژنتیک ایرانیان نهفته است یا در فرهنگ آن ها؟ و اگر در فرهنگ و تاریخ آن ها است علت است یا معلول؟
خلاصه ماشینی:
پرسش بنیادی این است که در یکی از نخستین مراکز ادیان پیشرفتة تجریدی – که حاصل ذهن مفهومساز و به انتزاع رسیده است - و همچنین یکی از کانونهای مسلم پیدایش کشاورزی و دامداری جهان و با دشتهای کمآب و مناطق کویری و نیمهکویری بسیار، چگونه میتوان بدون توجه به مسئله رصد و تقویم و زمان – حتی پیش از اختراع ساعت و پیش از اختراع خط – زندگانی توأم دینداری (تقویم زمانهای مقدس و نامقدس) و زندگی اقتصادی (تقدیم دامداری و تقویم کشاورزی) و ارگانیزمهای گیاهی و دامی را در فرمان خود داشت و مدیریت کرد؟ اغلب گیاهان و درختانی که در ایران در طی چند هزار سال گذشته کشت شدهاند، نیازمند آبیاری مصنوعی بودهاند و گفتیم که آب در این سرزمین، نایاب و حداقل بسیار کمیاب است و با سختی باید قطره قطره آنها را گردآورد و از دهانه کاریزها بیرون کشید و حتی بیش از پیدایش مالکیت طایفهای بر آب و زمین، چگونه میتوان حساب و کتاب کار دینداری و کشتکاری و دامداری و آبیاری را بیتقویم و بدون حساب روز، هفته، ماه و ساعت به پیش برد؟ اما چگونه میشود در پیش از خط و تاریخ و بدون فنآوریهای پیچیده، حساب روز و ساعت و دقایق را داشت؟ ابتدا از تقویم شروع میکنیم.
بر ساحل کویر نمک، تهران،1369، انتشارات توس، ص 303"/ در ضمن چون در اغلب قریب به اتفاق مناطق ایران از آنجا که منابع آب کشاورزی مشترک بوده است، برای آبیاری سازمان و کارگزاران خاص نیز وجود داشته است و مدار گردش آب و میزان حقابه و زمان سنجی هر کشاورز در ارتباط با این سازمان معنادار میشده است.