چکیده:
در این مقاله برآنیم به بررسی نظریه «وحدت وجود» از دیدگاه استیس و عرفای اسلامی بپردازیم. نخست نظر عرفای اسلامی را درباره وحدت وجود بیان کرده و، سپس، نظر استیس را در این باره آورده و، در پایان، به مقایسه بررسی و نقد سخنان ایشان پرداختهایم. عرفای اسلامی ـ برخلاف بیان استیس، که آنها را دوگانهانگار همراه با گرایشهای یگانهانگاری و کموبیش وحدت وجودی میداند ـ بهیقین، قایل به وحدت وجودند. و این همان است که استیس در شطحیه وحدت وجود بیان میکند؛ «یکسانی در عین نایکسانی خدا و جهان» در بیان استیس همان «وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت» عرفای اسلامی است. تفاوت این نظرگاهها تنها در نحوه بیان و عمق درک مطلب و، در نتیجه، چگونگی توجیه وحدت و کثرت میباشد که استیس، به سبب عدم درک عمیق این مطلب، آن را حکمی متناقضنما و، البته، قابل توجیه میشمارد. وی حوزه عرفان را بیرون از حوزه منطق و، لذا، فراذهنی و فراعقلی معرفی میکند، در حالی که عرفای اسلامی نه تنها «وحدت وجود» را خارج از حیطه منطق و برهان ندانستهاند بلکه با جرئت تمام آن را برهانی و قابل توجیه میدانند.
In the paper, it has been intended to study Stace`s view on unity of existence as understood in Islamic mysticism. Therefore, Muslim mystics` view on the unity of existence has been explained first and then, Stace`s view in the field has been mentioned and finally a comparison has been made between the two sides. Contrary to Stace, that views Muslim mystics as being dualist with existential monistic tendency and more or less monist, they should surely be known as existential monist. And it is just the same point that Stace says in his mystical special speech, shathiyah, of unity of existence. God`s being and, at the same time, not being just the same as the world expressed by Stace may be taken to mean the same as Muslim mystics` view on unity in multiplicity and multiplicity in unity. The difference of the views lies only in the manner of speech and depth of perception and, in conclusion, in explaining unity and multiplicity, the point meant incorrectly by Stace and viewed by him as contradictory and, at the same time, justifiable. Stace knows mysticism beyond the field of logic and, therefore, far from mind and reason. While Muslim mystics view existential monism as logical and reasonable.
خلاصه ماشینی:
"وحدت وجود، عرفان اسلامی ، یکسانی در نایکسانی ، شطحیه ، متناقض نما، منطق ناپذیر، استیس ، ابن عربی مقدمه آیا خدا و جهان هم گوهرند، چنان که بعضی در صدد اثباتش برآمده اند، یا به کلی با هم فرق دارند؟ آیا احتمال شق ثالثی هم میرود؟ پرسش هایی از این دست ذیل عنوان «وحدت وجود» ارائه میشوند.
استیس در پاسخ به این اشکال بیان میکند که اگر این حرف در مورد وحدت وجود صادق باشد، در مورد دوگانه انگاری یا هر نظریۀ دیگر دربارة خدا و جهان نیز صادق است .
ولی این تقریر فورا سؤال دیگری را به ذهن متبادر میکند: یکسانی در نایکسانی یعنی چه ؟ آیا این قضیه خودمتناقض نیست ؟ استیس این شبهه را بسیار قوی در نظر گرفته و بر آن است که این شطحیات صریحا تناقض منطقی دارند، و چندان تعبیرات درست و سنجیده ای نمی توان ارائه کرد که بتواند فرضیۀ مقبولی برای توضیح و توجیه این موارد باشد.
همان : ٢٨٥) در اینجا استیس به یک اشکال دیگر نیز پاسخ میدهد و آن این است : درست است که تجربۀ عارف انفسی نامتمایز و در حوزة نامنطق است ، ولی در تجربۀ عرفان آفاقی، تمایز مکانی راه دارد و باید سلاح منطق بر آن کارگر باشد.
علت اینکه استیس تعارض یا تناقض بین وحدت و کثرت را مسلم پنداشته این / است که او تقابل واحد و کثیر را تقابل وجود و عدم یا، دست کم ، تقابل عرضی دانسته است و، لذا، حکم به استحالۀ ابتدایی آن داده و برای فرار از انکار مشاهدات عرفانی، استحالۀ آن را به مجموعه ای از عوالم خاص منحصر ساخته است ."