چکیده:
قدرتگیری علویان در شمال ایران معلول تحولات سیاسی،فکری و نظامی مناطق غربی طبرستان،گیلان و دیلمان دربرابرِ عباسیان بود. این پهنۀگسترده بهدلیل بهرهگیری از شرایط طبیعی نهتنها دربرابر اعراب مسلمان، بلکه در مقابلِ حکومتهای مرکزی ایران نیز توانستند پایدار باشند؛ اما از سدۀسوم هجری بهعلت بهرهگیری عباسیان از خاندانهای ایرانی برای دستیابی بر مناطق فتحنشدۀگیلان و دیلمان، امکان مقاومت دربرابرِ آنان بسیار دشوار شد.بدین جهت مردم طبرستان غربی و گیلان برای نشاندادن مخالفت خود دربرابرِ عباسیان با انگیزۀسیاسی و نظامی از مدعیان حکومت عباسی بهویژه علویان حمایت کردند.حکومتهای محلیِ این سامان با دعوت از علویان از آنان بهصورت ابزاری برای مخالفت با عباسیان استفاده کردند.
براساسِ یافتههای پژوهش میتوان اینگونه استنباط کردکه برخلاف پژوهشهایی که تأسیس حکومت علویان درطبرستان را نتیجۀ تلاشهای حسنبنزید میدانند،منافع مردم گیل،دیلم وطبرستان غربی موجب شکلگیری علویان در این سامان شد. هرچند این اقدامِ خاندانهای کهن دیلمی درنهایت به نفع علویان تمام شد،اما بعدها دودمانهای دیلمی با رنگ و لعاب اسلامی از درون علویان سر برآوردند.
در پژوهش حاضر با استنادبه منابع و دادههای تاریخی ضمن بررسی تعامل و تقابل دودمانهای گیل و دیلم با علویان نقش شاخصهای فرهنگی،نظامی و سیاسی مؤثر در روابط بین علویان و دیلمیان تحلیل و ارزیابی شده است.
خلاصه ماشینی:
"دیلمان ،خاندان های حکومت گر،طبرستان غربی،گیلان ،علویان ،عباسیان مقدمه دیلمان و گیلان و طبرستان همواره در تاریخ ایران و منابع تاریخ و جغرافیایی سـرزمینی بـا مردم سرکش و جنگجو معرفی شده است که هیچ گاه حکومت های مرکزی نتوانستند مـردم ایـن دیار را به اطاعت از خود وادار کنند؛ لذا پـس از سـقوط حکومـت ساسـانیان بـه ویـژه گیلانیـان و دیلمیها در پناه عوامل طبیعی توانستند از ورود اعـراب مسـلمان بـه ایـن منـاطق مـانع شـوند؛ درنتیجه آنان با هر قدرتی که به گونه ای زمینه ساز ضـعف قـدرت حکومـت هـای عـرب مسـلمان میشد،ازنظر فکری با آن که وجوه مشترکی با برخی از آنـان نداشـتند،حمایت نظـامی و سیاسـی به عمل می آوردند.
از این رو با سرکوب و قتل علویان موجب ایجـاد ثبـات در مرزهـای خـود بـا قلمرو تحت سیادت خلافت عباسی شدند؛ برای نمونه یکی از معروف ترین زعمای علـوی کـه در این دوره در گیلان به قتل رسید، جلال الـدین اشـرف اسـت کـه گفتـه مـیشـود در جنـگ بـا خاندان های محلی کشته شده است (گیلانی،١٣٥٢: ٢٣)بـا ایـن حـال ، ایـن مسـئله موجـب عـدم مهاجرت سادات به دیلمان نشد،زیرا خاندان های دیلمی به هر روی به جهـت وجـوه مشـترک بـا علویان در دشمنی با خلافت آنها را ابزار سیاسی و نظامی علیه منافع خلافت در خارج از مرزهای خود میدیدند.
بـا توجـه بـه گفته های این علوی می توان چنین استنباط کرد که وی چندان به جنبش سیاسی و نظامی اعتقاد نداشت و هدایت مردم کلار به سمت حسن بن زید نشان می دهد که این داعـی مترصـد شـرایطی برای کسب قدرت و ایجاد حکومتی علوی بوده است ."