چکیده:
حسیدیزم یا حسیدیم نوین نام جنبش مذهبی یهود است که توسط بعل شم طوو و شاگردانش در اروپای شرقی در نیمه قرن هجدهم میلادی بنیاد نهاده شده و مبانی فکری متفاوت و جذابی نسبت به جریان های عرفانی پیش از خود در عالم یهودیت، حتی نسبت به جنبش های حسیدی، یافت و همین امر، مایه ماندگاری آن شده که هنوز هم، بویژه در ایالات متحده و اسرائیل پیروانی دارد.
این مقاله پس از بیان اجمالی زمینه ها، چگونگی پیدایش و تاریخچه گسترش این نهضت، وضعیت کنونی و شخصیت های اثرگذار آن، آیین ها و همچنین باورهای ویژه آنان را توصیف می کند و اختلافات آموزه های حسیدیزم نوین(متاخر) را با دیگر طریقت های عرفانی یهود از قبیل حسیدیزم نخستین، اسنیان، عرفان مرکبه، حسیدیزم اشکنازی و قباله نشان می دهد.
این بررسی نشان می دهد مهم ترین آموزه حسیدیزم متاخر، اهمیت بی نظیر صدیق - تا دوازده نفر همزمان در مناطق مختلف- در ارتباط سالک با خداوند و تقلید از آنان در همه امور است. البته آموزه های اتحاد با خدا یا دوقوت، عبادت شادمانه همراه با موسیقی و رقص، تاکید بر نجات فردی به جای نجات اجتماعی و سیاسی قوم یهود و غیره به گونه ای که در این نهضت وجود دارد، از ممیزات این جنیش عرفانی در مقایسه با دیگر طرایق عرفانی یهود به شمار می رود.
خلاصه ماشینی:
)، از حاسیدها ذکری نیامـده و از ایـن پـس نیز دیگر هیچ ذکری از آنان نشده است : «در این هنگام گروه حسیدیزم کـه از برکـت والایی در بنیاسرائیل بهرهمند بودند، همراه همه دوستداران شـریعت بـه همدسـتی و یاری متتیا شتافتند.
حتی در عرفان قرون وسطی و بعد از آن مکتبـی به نام مکتب قبالای پیامبرانه وجود دارد (١٤٦ :١٩٨٦ ,Green) البته علاقه حاسـیدها بیشتر بر الهام پیامبرانه بوده است تا عنوان پیامبری، حاسـیدها صـدیق را بـا حضـرت موسی (ع) یکی می دانند، چنان که صدیق مانند حضرت موسی (ع) پـیش روی خـدا می ایستد و او را متقاعد می کند و از او می خواهد که بنیاسرائیل را نابود نکند.
( :١٩٨٧ ,Sharot, Messianism ١٤٠) بشط توجیهی دربارٔە این عمل حاسیدها در هنگام برگزاری نماز دارد: «هنگامی که فردی غرق میشود، او برای نجات یافتن دست و پا میزند و مطمئنـا مـردم او را به سبب حرکاتش مسخره نمیکنند، به همین گونه هنگامی که فـردی در هنگـام نمـاز حرکاتی انجام دهد، کسی نباید به او بخندند، او با این عمل میکوشـد تـا خـود را از غرق شدن در امواج بیشرمی نجات دهد.
( :١٩٨٧ ,Sharot (192-193 نتیجه خدای عهد عتیق بر خلاف برهمـا یـا تـائو، وجـودی کـاملا متشـخص و مبـاین بـا مخلوقات (Monotheism) دارد و در نتیجـه غالـب پیشـوایان یهـود، نمـی توانسـتند برداشت های مبتنی بر وحـدت وجـود (Monism) و همـه خـدایی (Pantheism) را بپذیرند و چالش جریانهای عرفانی در یهود با ظواهر عهد عتیق و خدای انسانوار و متشخص آن مانع شد جریانهای عرفانی شبیه عرفان وحدت وجودی عالم اسلام در یهودیت گسترش بسیار داشـته باشـد ولـی آمـوزه شـبه حلـول در قلـب صـدیق در حسیدیم رشد کرد، و عناصر دیگر تازهای توانست ذائقه گروهی از یهودیان دلزده از آموزههای کهن یهود را به خود جلب کند.