چکیده:
پدیده بینامتنیت که در قرون اخیر از سوی نظریه پردازان مطرح شده عملا تازگی ندارد و در همه متون گذشته می توان رد پای تاثیر و تاثر را مشاهده کرد. بینامتنیت دارای ابعاد بسیاری است و می توان بر اساس آن دو اثر را از جنبه های گوناگون مورد بررسی تطبیقی قرار داد. تاثیرپذیری متون از یک دیگر، گاهی کاملا آشکار و گاه کاملا پوشیده است. این نظریه دارای ابعادی است که بر روی متون مختلف قابل پیاده کردن است. با توجه به این که متون عرفان و تصوف بر اساس آیین اسلام پدیدار شده اند؛ مبتنی بر آیات و احادیث و اقوال بزرگان اند و بیش از هر متن دیگری می توان در آن ها روابط بینامتنی را جست وجو کرد. در این پژوهش که بر اساس نظریه بینامتنیت انجام می شود، اشتراکات و اختلافات دو کتاب رساله قشیریه و کشف المحجوب با توجه به اصول مکتب فرانسوی و آمریکایی ادبیات تطبیقی مورد بررسی قرار می گیرد. کشف المحجوب که به فاصله کمی پس از رساله قشیریه نوشته شده از برخی جهات دارای تشابهاتی با رساله قشیریه است، اما تفاوت های فراوانی نیز در میان دو کتاب دیده می شود. بر اساس نتایج به دست آمده، روابط بینامتنی این دو کتاب بیشتر از نوع اشتراک در سبک ادبی است و تفاوت مهم آن ها در نحوه بیان مطالب است به این معنی که قشیری بیشتر به نقل اقوال مشایخ پرداخته و هجویری به نقد آراء و بسط موضوع اهتمام داشته است. در این نقاط اشتراک نکاتی مورد اهمیت است: نزدیکی زمانی دو نویسنده، تاثیرپذیری از سبک زبانی دوره، و تاثیرپذیری از تعالیم قرآن و حدیث.
خلاصه ماشینی:
در این پژوهش که بر اساس نظریه بینامتنیت انجام مـی شود، اشتراکات و اختلافات دو کتاب رساله قشیریه و کشف المحجوب بـا توجـه بـه اصـول مکتـب فرانسوی و آمریکایی ادبیات تطبیقی مورد بررسی قرار میگیرد.
بر اسـاس نتـایج بـه دسـت آمـده، روابـط بینامتنی این دو کتاب بیشتر از نوع اشتراک در سبک ادبی است و تفاوت مهم آنها در نحـوه بیـان مطالب است به این معنی که قشیری بیشتر به نقل اقوال مشایخ پرداخته و هجویری به نقـد آراء و بسط موضوع اهتمام داشته است .
تفاوت کاربرد این آیـات در دو کتـاب، ایـن اسـت کـه هجویری در پی آیه بحث اصحاب صفه را پیش آورده و از پیامبر نقل قول کـرده امـا قشیری پس از آیه به نقل اقوال مشایخ پرداخته و دیدگاههای آنان را درباره فقر بیـان کرده است .
قشیری از اقوال بیشـتری استفاده کرده و در هر صفحه چند بار فعل «گفت » تکـرار مـیشـود امـا در کشـف - المحجوب چنین نیست ، مثلا در صفحه ٢٩ رساله قشـیریه پـانزده بـار ایـن فعـل بـه صورت جمع یا مفرد آمده و در صفحه ٤٨ هشت بار اما در کشف المحجـوب بسـیار کمتر است ، مثلا در صفحه ٣٦ سه بار و در صفحه ١٦٧ یک بـار آمـده اسـت ، و ایـن مقایسه نشان از تراکم اقوال در رساله قشیریه دارد.
البته با توجه به این که مؤلف کشف المحجوب با قشیری آشناست و در جایی از او نام نیز میبرد مشخص است که کتاب رساله قشیریه مورد مطالعه هجویری قرار گرفته است ، به ویژه که موضوعات مشترک زیادی در لفظ در هر دو کتاب هست .