چکیده:
در مقاله حاضر روش فرضیه را در فلسفه افلاطون مورد بررسی قرار می دهیم و برای این منظور به ترتیب سه محاوره منون، فایدون و جمهوریرا-که روش مذکور در آنها به صراحت طرح شده اند- مورد واکاوی قرار داده، سیر تغییر نگرش افلاطون درباره جایگاه و کاربرد روش فرضیه را در حوزه فلسفه نشان می دهیم. افلاطون در منون با نظر به هندسه درصدد ارائه روشی است که در فلسفه نیز کاربرد داشته باشد. اما توجه ویژه به روش و اهمیت آن در پژوهشهای فلسفی– در جمهوری- و نیز متعلق راستین معرفت، مثل، سرانجام وی را به بازبینی کارایی و گستره بکارگیری روش فرضیه در فلسفه وا می دارد و این امر افلاطون را به روش خاص فلسفه یعنی دیالکتیک رهنمون می شود.
The article deals with the examination of method of hypothesis in Plato's philosophy. This method, respectively, will be examined in three dialogues of Meno, Phaedon and Republic in which it is explicitly indicated. It will be shown the process of change of Plato’s attitude towards the position and usage of the method of hypothesis in his realm of philosophy. In Meno, considering the geometry, Plato attempts to introduce a method that can be used in the realm of philosophy. But, ultimately in Republic, Plato’s special attention to the method and its importance in the philosophical investigations, leads him to revise it. Here, finally Plato introduces the particular method of philosophy, i.e., the dialectic.
خلاصه ماشینی:
اما توجه ويژه به روش و اهميت آن در پژوهش هاي فلسفي– در جمهوري- و نيز متعلق راستين معرفت ، مثل ، سرانجام وي را به بازبيني کارايي و گسترة بکارگيري روش فرضيه در فلسفه واميدارد و اين امر افلاطون را به روش خاص فلسفه يعني ديالکتيک رهنمون ميشود.
ازاينرو، ضمن ارائه شرحي از مطالعات و پژوهش هاي دوران جواني خويش که در آثار فيلسوفان طبيعي به عمل آورده بود، بيان ميکند که از آرا و انديشه هاي آنان – حتي آناکساگوراس که عقل (نوس ، ςνου) را به عنوان اصل سامان بخش همه چيز معرفي ميکند و با معرفي آن سعي در تعيين آنچه بهترين است ، دارد- نوميد ميشود؛ ازاينرو به تحقيق ديگري رو ميآورد و از آن به عنوان سفر دوم ياد ميکند: او [سقراط ] گفت ، هنگاميکه از تحقيق دربارة چيزها خسته شدم ، انديشيدم که بايد مراقب باشم [و] از تجربۀ کسانيکه به هنگام کسوف به خورشيد نگاه ميکنند، اجتناب ورزم ، زيرا برخي از آنها به بينايي خود آسيب ميرسانند، مگر آنکه انعکاس خورشيد را در آب يا چيزي مانند آن مشاهده کنند.
البته ذکر اين نکته ضروري است که افلاطون براساس شيوة معمولش که در بيان مـسائل جدي از آيروني بهره ميجـويد در اينـجا نيز اينگونه عمل ميکند(-Bedu ١١٢ :p ,١٩٧٩ ,Addo)، زيرا ميتوان ادعا کرد مطالعه واقعيات (realities) از طريق لوگوي نه تنها مطالعه از طريق تصوير نيست بلکه همانطورکه مشخص است شيوة مرجح افلاطون است و اين شيوه را دربرابر شيوة فيلسوفان طبيعي قرار ميدهد.