چکیده:
ارسطو در آثار منطقی خود، علاوه بر گزاره، مفهوم پیشگذارده را مطرح می کند و در تحلیلات اولی آن را بر اساس ایجاب و سلب تعریف می کند. دو مساله مهم درباره پیشگذارده از دیدگاه ارسطو مطرح است: تفسیر تعریف آن و رابطه آن با گزاره. در این مقاله ابتدا سه تفسیر، از جمله تفسیر اسکندر افرودیسی و تفسیر کلاسیک، در این زمینه تقریر و نقد می شود. و از آنجا که ارسطو به رابطه تناقض با پیشگذارده اشاره می کند، ابتدا تعریف تناقض از دیدگاه ارسطو بررسی می شود و سپس رابطه تناقض و پیشگذارده مورد بررسی قرار می گیرد. سرانجام تفسیر پیشنهادی از پیشگذارده مطرح می شود: پیشگذارده گزاره ای است که رابطه آن با تناقض مورد توجه قرار گرفته است و توجه به این رابطه به معنای پذیرش قاعده تناقض است که بنیاد هر گونه استنتاجی است. معنای لغوی پیشگذارده هم با این تفسیر سازگار است: پیشگذارده پیش گذاشتن یکی از دو طرف تناقض است. و از این رو پیشگذارده جدلی دو صورت دارد: پرسش از مخاطب و فرض در استنتاج جدلی.
Aristotle in his logical works, in addition to the statement, introduces the concept of proposition and defines it based on affirmation and negation in Prior Analytics. There are two issues about Aristotle's view of preposition, i.e., the interpretation of its definition, and its relation to the statement. In this article, first, three interpretations of preposition, including Alexander of Aphrodisias' and classical ones, are discussed and criticized. And because Aristotle points to the relation between contradiction and proposition, first, the definition of contradiction from Aristotle's point of view and, then, its relation to proposition are discussed. Finally, my interpretation of proposition is explained: proposition is a statement which its relation with contradiction is considered and the attention to this relation leads to the acceptation of the rule of contradiction which is the foundation of each deduction. The linguistics meaning of proposition is compatible with this interpretation: proposition is to propose one side of contradiction, and because of this, the dialectical proposition has two forms: question form the answerer and its replay as a premise in dialectical deduction.
خلاصه ماشینی:
بنابراين اين پرسش مطرح ميشود که آيا پيشگذارده عام است يا مطابق برداشت مشهور بر گزاره هاي مرتبط با استنتاج يا فقط بر مقدمات استنتاج اطلاق ميشود؟ ١- تفسير اسکندر افروديسي(Alexander of Aphrodisias) تفسير اسکندر بر د.
(10-6/11 خلاصه آنکه با توجه به تفسير اسکندر، اين پاسخ ها به پرسش هاي بالا بدست ميآيد: (١) اسکندر تعريف پيشگذارده را به صورت اول تفسير ميکند و از تفسير وي، دربارة چرايي کاربرد ايجاب و سلب در تعريف پيشگذارده بدست ميآيد که در پيشگذارده چگونگي صدق و کذب مورد توجه است و از آنجايي که پيشگذارده جنس ايجاب و سلب نيست و طبيعتي مستقل از آنچه بر آن حمل (يعني ايجاب و سلب ) ميشود، ندارد، ايجاب و سلب بايد در تعريف آن به کار رود.
اما تبييني که از کاربرد ايجاب و سلب در تعريف پيشگذارده و تمايز آن با گزاره ارائه ميشود، قابل توجه است : گزاره اعم از پيشگذارده است ؛ اين نکته از بحث ارسطو در فصل پنجم د.
بر اين اساس ، بعيد به نظر ميرسد که ارسطو واژة پيشگذارده را وضع کند و آن را بر اساس ايجاب و سلب تعريف کند، فقط به اين دليل که در کاربردهاي متداول «گزاره » بر گزاره هاي مرکب ، که در استنتاج به کار نميروند، هم اطلاق ميشود.
اما چنانچه تعريف پيشگذارده به صورت دوم تفسير شود، در اين صورت آشکار است که در واقع گام هاي (١) و (٢) در تعريف پيشگذارده مفروض است و بر اساس تعريف پيشنهادي از تناقض ، تقابلي که بين دو طرف آن هيچ گونه واسطه اي نيست ، در قطعه هاي فوق ارسطو رابطۀ زوج ايجاب و سلب با 35 تناقض را بيان ميکند.