چکیده:
در این مقاله، ابتدا کوشیده ایم زمینه های موجود در نظریه پردازی ادبیات کودک را بر مبنایی عینی و منطقی در سه حوزه طبقه بندی کنیم. این حوزه ها عبارتند از: نظریات مربوط به وجود ادبیات کودک، نظریات مربوط به ماهیت و مسائل خاص ادبیات کودک و بازنگری در مفاهیم و مقولات نظریه های ادبی و روابط آن ها بر مبنای ماهیت و مسائل خاص ادبیات کودک و از هر مورد، نمونه هایی ارائه کرده ایم. سپس بر مبنای نمودار نقاط کانونی نظریات ادبی واندرگریفت، وضعیت نظریات ادبیات کودک را در این نمودار معین کرده ایم. با مشخص کردن رابطه دیالکتیکی نظریه و نقد ادبی نشان داده ایم که تولید نظریه ادبی متکی بر نقد ادبی نیز هست و در انتها با طرح ضرورت اندیشه پیچیده، به امکان های پیش روی نظریه پردازان آینده نیز اشاره کرده ایم. به این ترتیب، فرانظریه توصیفی نظریات ادبیات کودک را ترسیم کرده ایم که نمایی کلی از مسیرها و زمینه های پژوهشی حوزه ادبیات کودک را نشان می دهد.
In this paper, at first the existing grounds of theorizing in children's literature are classified on an objective and logic basis. These grounds are: theories relating to the existence of children's literature, theories relating to the nature and the specific issues of children's literature, and revisions of the concepts and the categories of literary theories and their relations according to the nature and the specific issues of children's literature. The present article offers examples for each case. Then with regard to Vandergrift's figure of the focal points of the literary theories, the positions of children's literature theories on this graph are determined. By determining the dialectical relationship between literary theory and literary criticism, it is shown that the production of literary theory itself relies on literary criticism. At the end, by posing the need for complex thinking, the possibilities ahead the theorists are pointed out. Thus, the descriptive metatheory of children's literature is portrayed. This metatheory shows the routes and the areas of research in the field of children's literature.
خلاصه ماشینی:
فرانظریۀ توصیفی ادبیات کودک: طبقهبندی و توصیف زمینههای پژوهشی در نظریۀ ادبیات کودک رویا یدالهی شاهراه دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه فردوسی مشهد محمدجواد مهدوی * استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه فردوسی مشهد مریم صالحینیا استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه فردوسی مشهد امیر امینیزدی دانشیار علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد چکیده در این مقاله، ابتدا زمینههای موجود در نظریهپردازی ادبیات کودک برمبنایی عینی و منطقی در سه حوزه طبقهبندی شده است که عبارتاند از: نظریات مربوط به وجود ادبیات کودک، نظریات مربوط به ماهیت و مسائل خاص ادبیات کودک، و بازنگری در مفاهیم و مقولات نظریههای ادبی و روابط آنها برمبنای ماهیت و مسائل خاص ادبیات کودک و از هر مورد، نمونههایی ارائه شده است.
در این مقاله، ابتدا زمینههای عملی و محققشدۀ نظریهپردازی ادبیات کودک را برمبنایی منطقی طبقهبندی میکنیم؛ سپس از منظری وسیعتر، براساس نمودار نقاط کانونی نظریۀ ادبی3 (مدل واندرگریفت)، وضعیت نظریات ادبیات کودک را در محدودۀ کلی نظریۀ ادبی مشخص میکنیم و در ادامه، با طرح ضرورت رابطۀ متقابل نظریه و نقد ادبی، زمینۀ کلی پژوهش در ادبیات کودک را ترسیم میکنیم؛ در پایان نیز با طرح مباحث مربوط به اندیشۀ پیچیده و نیز امکانات بالقوۀ نظریهپردازی در زمینۀ ادبیات کودک، به افقهای پیشروی پژوهشگر حوزۀ ادبیات کودک اشارهای خواهیم کرد.