چکیده:
اجازه، به عنوان یکی از طرق تحمل حدیث و حفظ احادیث از تحریف، به مرور در جهت تضمین درستی آثار علمی، به دیگر علوم نیز سرایت کرد و از ضروریات نظام آموزش اسلامی قرار گرفت و کارکردهای مختلفی یافت. اما پرسش این است که در عصر صفوی با رسمیت یافتن مذهب تشیع، اجازه نامه ها چه روندی را طی کردند و چه کارکردی داشتند؟ این نوشتار، تلاش میکند با استفاده از اجازه نامه های عصر صفوی، به ویژه آنچه در جلد آخربحارالانوار آمده است، به این پرسش پاسخ گوید. بر اساس مطالعات صورتگرفته در این باره، اجازه نامه ها از اهمیت فراوانی برخوردار بود و علوم معقول و منقول را دربر میگرفت، اما در نیمة دوم عصر صفوی با چیرگی اندیشة اخباری، اجازه نامه ها بیشتر شامل احادیث گردید و از معقولات کاسته شد. با توجه به ماهیت دینی حکوت صفوی،اجازه نامه ها علاوه بر این که یکی از طرق تحمل حدیث بود، کارکردهای برجسته تری نسبت به گذشته داشت و نشانی بر شایستگی طلبه برای اجتهاد، کسب مرتبه تدریس و همچنین تصدی امور شرعیبودکه با توجه به تشکیلات گسترده دینیاین دوره و نیازهای آن بسیار اهمیت داشت.
خلاصه ماشینی:
با توجه به ماهیت دینی حکوت صفوی، اجازهنامهها علاوه بر این که یکی از طرق تحمل حدیث بود، کارکردهای برجستهتری نسبت به گذشته داشت و نشانی بر شایستگی طلبه برای اجتهاد، کسب مرتبه تدریس و همچنین تصدی امور شرعی بود که با توجه به تشکیلات گسترده دینی این دوره و نیازهای آن بسیار اهمیت داشت.
محقق کرکی، نخستین فقیهی بود که به صورت جدی به این امر توجه کرد، (جعفریان، 1379، ج1، ص263) بدین سبب یکی از مواردی که در اجازهنامه این دوره یافت میشود، اجازة برگزاری نماز جمعه است، (خوانساری، 1392ق، ج4، ص243)<FootNote No="21" Text=" شایان ذکر است که وجوب یا حرمت برگزاری نماز جمعه درعصر صفوی، مورد منازعه و بحث علما بود و از موضوعات مهم عصر صفوی به شمار میرود.
(جعفریان، 1379، ج1، ص260-266)"/> نویسندة حدیقةالشیعه که نگاهی انتقادی به حکومت و اوضاع دینی عصر صفوی دارد، به اجازهنامههای بعضی از علما، مانند محمدباقر مجلسی، برای اقامة نماز جمعه و جماعت، انتقاد کرده و معتقد است، بعضی از کسانی که این اجازهنامهها را دریافت کردهاند، شایستگی لازم را نداشتهاند؛ زیرا مردم به سبب جایگاهی که آنان دارند، پرسشهای شرعی و حلال و حرام خود را از آنان میپرسند، در حالی که آنان فاقد دانش کافی در این زمینه هستند و سبب میشود سمت امامت جمعه و جماعات در وضعیت نامناسبی قرار گیرد.
با احیای مسلک اخباری در نیمة دوم عصر صفوی و چیرگی آن در دهههای پایانی، محتوای اجازهنامهها نیز تحت تأثیر این جریان قرار گرفت و بیشتر شامل احادیث گردید و از معقولات همچون شفا و اشارات نسبت به گذشته کاسته شد؛ زیرا حدیث، اساس اندیشة اخباری بود و با علوم عقلی به ویژه فلسفه مخالفت میکرد.