چکیده:
در مصـادر شـیعه ، روایاتـی دربـاره وقـوع بداء نسـبت به اسـماعیل ، فرزنـد بزرگ امـام صـادق (ع ) وجود دارد؛ گروهی این احادیث را دسـتاویزی برای فرقه سـازی و گروهـی، آن ها را دسـتمایه تشـکیک در اصل امامت شـیعه قـرار دادند، گروهی نیـز بـرای انـکار عقیده بـداء بـه آن ها اسـتناد جسـتند، لذا ایـن پژوهـش با روش توصیفـی- تحلیلـی در پـی پاسـخ بـه این سـوال برآمـد که تحلیـل روایـات بداء در امامـت اسـماعیل بـن صـادق (ع ) چگونـه اسـت ؟ جهـت پاسـخ به پرسـش ، روایـات مربـوط که در مجمـوع هفت روایـت بودند جمـع آوری گردیـده و در دو دسـته روایـات مصـرح و غیـر مصـرح قـرار داده شـدند؛ مضمـون روایات دسـته اول ، آشـکارا بـه وقـوع بـداء در امامـت اسـماعیل دلالـت داشـتند که گذشـته از ضعـف سـند، محتـوای آن هـا با ادلـه متعدد، نقـد گردید و سـاختگی بـودن آن ها بـه اثبـات رسـید. مضمون روایات دسـته دوم ، تصریحـی بر وقوع بـداء در امامت نداشـتند. ایـن روایـات نیز اگرچـه دارای ضعف سـند بودنـد ولـی در صورتی که مـراد از آن هـا بـداء در تصـور مردم نسـبت بـه امامت اسـماعیل یا بـداء در قتلش باشـد، بـرای پذیـرش آن ها محـذوری وجـود ندارد.
In Shi'a's book, there are narrations about the occurrence of Badaa in Isma'il, the great son of Imam Sadiq. A group has hanged these hadiths as a pretext for sectarianism, and other group has argued to these hadiths for doubting the basis of Shi'a Imamat, a third group also referred to them for denying Badaa's belief. Therefore, this investigation with descriptive-analytic study sought to answer this question that what is the analysis of the narrations of the Badaa in Imamate Ismail bin Sadiq? To answer the question related narratives (seven narratives) have been gathered and classified in two categories: specified and unspecified. The theme of the first category narratives clearly revealed the occurrence of the Badaa in the Imamate of Isma'il. Beyond the weakness of the document, their content was criticized by many reasons and they were identified as fake. The content of narratives of the second category did not indicate the occurrence of the Badaa in Imamate. These narrations also had a weakness in the document, but if they are meant to be in the people's view of the Imamate of Isma'il or Badaa in his killing, there is no difficulty in accepting them.
خلاصه ماشینی:
5-1-1- احتمال تقیه در روایات بر اساس مدارک موجود ظاهرا نخستین کسی که نسبت به روایات بداء در امامت اسماعیل اظهار نظر کرده است، پدر شیخ صدوق، علی بن حسین بن بابویه قمی (329ق) معروف به صدوق اول است، وی در مقدمه کتاب خود «الإمامة و التبصرة من الحیرة» به تفصیل بحث میکند که روایات بسیاری از روی تقیه صادر شدهاند، آنگاه به بداء در امامت اسماعیل اشاره کرده و مینویسد: از جمله روایاتی که بر تقیه دلالت میکند و ما را بر این رهنمون می سازد که اخبار فراوانی بنا بر دلیلی وارد شده اند، روایت امام صادق (ع) است که فرمود: از سوی خداوند در اسماعیل بداء به وقوع پیوست (ابن بابویه، 1404ق، 15).
این دیدگاه صدوق اول، تحت تأثیر فضای سیاسی به شدت اختناقآمیز عصر امام صادق (ع) بوده که امام (ع) و دودمان ایشان تحت مراقبت شدید حکام عباسی قرار داشتند به طوری که آن حضرت چندینبار در ایام حکومت سفاح 1 و منصور 2 از مدینه به حیره 3 منتقل و در آن جا تحت مراقبت و نظارت حکومت بوده و مردم به راحتی نمیتوانستند رفت و آمد کرده و از محضرشان بهرهمند گردند (مطهری، 1383ش، 482؛ مظفر،1421ق، 1: 26)، حتی چندین نوبت منصور، قصد قتل امام (ع) را داشت (رک: ابن طاووس، 1411ق، 184-186 و 187-188 و 192 و 198) و در برخی روایات اشاره شده که امام صادق (ع)، امام کاظم (ع)، منصور عباسی و عبد الله (فرزندان بزرگ حضرت در هنگام شهادت) را وصی خود قرار داد، 4 از اینرو شاید برای حفظ - کلینی دو روایت در خصوص حضور امام صادق (ع) نزد سفاح در شهر حیره نقل کرده است (کلینی، 1407ق، 4: 83-84).