چکیده:
معرفتشناسی در فلسفه مبحث شناختهشدهای است ولی جهلشناسی که نقطهى مقابل معرفتشناسی میباشد، موضوعی نوپا و نیازمند پژوهش است. هر چند در طول تاریخ در مورد جهل جسته و گریخته تفکر و بحث شده است و گاه تعاریفی از سوی فلاسفه و منطق دانان برای آن ارائه شده است ولی هیچگاه مانند معرفتشناسی به صورت یک حوزه مطالعاتی مستقل به آن نگاه نشده و مورد بررسی قرار نگرفته است. رابرت پراکتور اولین کسی است که مطالعه پیرامون جهل را به عنوان حوزهای مستقل آغاز کرده و عنوان جهلشناسی را برای این حوزه پیشنهاد داده است. مقوله ترویج علم نیز در چند دههى اخیر به صورت علمی مورد مطالعه قرار گرفته است و تحت عنوان مشارکت عمومی در علم بصیرتهای خوبی در این زمینه بوجود آمده است. در این مقاله سعی شده است الگوهای مشارکت عمومی در علم با دیدی جهلشناسانه بررسی شود تا اصلاحات مثبتی در جهت بهبود این الگوها صورت گیرد. لازم به ذکر است بررسی جهلشناسانهى مشارکت عمومی در علم موضوعی است که تا کنون مورد مطالعه و پژوهش قرار نگرفته است.
Epistemology is well-known in philosophy, but agnotology, the opposite of epistemology, is a new subject that needs more investigation. Robert Proctor is the first one who initiated studying ignorance as an independent field and termed it agnotology. It is possible to examine agnotology in different areas, as Proctor conducted a detailed research on the agnotology of tobacco industry. Likewise, Science and Public Participation has been scientifically studied by academic institutions only for the past few decades. Public Participation in science is important to improving the interaction between scientists and laymen, science and society. The improvement of public participation in science, leads to scientific and cultural progress. In this essay, we try to study the patterns of public participation in science from an agnotological standpoint.
خلاصه ماشینی:
مقوله ترویج علم نیز در چند دههی اخیر به صورت علمی مورد مطالعه قرار گرفته است و تحت عنوان مشارکت عمومی در علم بصیرتهای خوبی در این زمینه بوجود آمده است.
برای تبیین مشارکت عمومی در علم، ابتدا الگوی نقص<FootNote No="305" Text=" Deficit model"/> پیشنهاد شد ولی به دلایل مختلف از جمله داشتن دید افراطی نسبت به عدم آگاهی علمی عوام، مورد انتقاد قرار گرفت و در نهایت الگوی تفسیری/پیشنهادی جایگزین آن شد.
اما جور دیگری هم میتوان به این قضیه نگاه کرد، به این صورت که بشر از بدو خلقت سعی داشته از جهل خود رها شود و در نتیجهی کشف مجهولات، توسط عقول خلاق و دانشمندان است که علم (دانش تجربی)<FootNote No="313" Text=" science"/> و دانش هر روز و هر ساعت رشد کرده و میکند.
ترویج علم موجب توسعه علمی و دست یافتن قشرهای مختلف جامعه به اطلاعات و دانش میشود که نتیجهی این امر رفاه و زندگی بهتر برای افراد جامعه خواهد بود.
این انتقاد باعث شد که با استفاده از روشهای قوم نگاری<FootNote No="325" Text=" ethnographic"/> و ابزار تجزیه و تحلیل گفتمان، روشی جدید برای مطالعات عمیق در مورد درک و عدم درک علمی و معرفتی افراد غیر متخصص تولید شود.
این تعریف انتزاعی به عنوان نگاه تفسیری/انتقادی<FootNote No="326" Text=" critical/interpretative public understanding of science"/> به فهم عموم از علم و دانش شناخته شده است.
و مانند نتیجه نظرسنجی مردم آمریکا در مورد تغییرات جوی که ذکر شد امکان این که در مشارکت علمی عوام تولید جهل شود وجود دارد.