چکیده:
سرخس، واقع در مرز ایران و ترکمنستان، از کهنترین شهرهای ایرانی است که بهسبب وضع سوقالجیشی، از پیش از اسلام دارای اهمیت بوده است. پس از اسلام تا دوره صفوی، نزدیکی این شهر به شهرهای هرات و مرو که به صورت متناوب چند سده والینشینِ خراسان یا پایتخت ایران بودند، و نیز ایمن ماندن آن از هجوم مغولان، موجب تداوم رونق و اهمیت آنجا گردید. اما گزارش منابع از سده 10ﻫ به بعد، حاکی از زوال تدریجی سرخس و سرانجام نابودی کامل آن در سده 13 است. پژوهش حاضر ضمن بررسی علل زوال سرخس، به تأثیر سیاست سلسلههای حکومتگر ایرانی بر تأخیر یا تسریع نابودی آن میپردازد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که رقابت ازبکان با صفویه آغازگر افول سرخس بوده است. با وجود این، صفویان با برآوردن قدرتی محلی، آنجا را تا پایان حکومت خود حفظ کردند؛ اما سیاست نادرشاه بهرغم توجه ویژه به سرخس، ناکارآمد بود. طرح دولت قاجاریه نیز نه تنها وضع آنجا را بهبود نبخشید، بلکه بهسبب تبدیل شدن سرخس به پایگاه طوایف غارتگر ترکمن و بازار فروش بردگان ایرانی، سرانجام خود مجبور به ویران کردن آنجا شد.
Sharakhs- situated in the border of Iran and Turkmenistan- is one of the oldest cities in Iran that its strategic position made it a significant place in pre-Islamic era. Since Arab conquest until Safavids era Sarahks maintained its prosperity and significance and particularly in tenth century due to its nearness to the cites of Herat and Merv/ Marv, which were periodically the capital of Khorasan, as well as its safety from the invasion of the Mongols. But later, according to the sources, Sarakhs gradually declined and eventually it was completely destroyed in the 13th century. This research focused on the influential Iranian dynasties that prevent or accelerate the destruction of the city. The research shows that the competition between Uzbeks and Safavid initiated the decline of Sarakhs. The Safavids, by empowering a local government, retained it until the end of their reign. Nader Shah's policy was ineffective as well as Qajars were unsuccessful.Sarakhs was changed as the settlement of the Turkmen raiders and a Persian slave market and so that Qajars had to ruin it.
خلاصه ماشینی:
پس از اسلام تا دوره صفوي، نزديکي اين شهر به شهرهاي هرات و مرو که به صورت متناوب چند سده والي نشين خراسان يا پايتخت ايران بودند، و نيز ايمن ماندن آن ازهجوم مغولان، موجب تداوم رونق و اهميت آنجا گرديد.
ليکن سياست حکام صفوي در سرخس ، موفقيت آميز نبود؛ زيرا قزلباشان با اهالي رفتاري ناپسند داشتند؛ از اين رو، به هنگام حمله عبيدالله خان ازبک به خراسان (سال ۹۳۲ه)، ساکنان آنجا به نيروهاي قزلباش خيانت ورزيدند و قلعه شهر را تسليم ازبکان کردند.
٥۳ نشانه هاي ديگري از شکست سياست دولت قاجاريه در سکونت دادن ترکمانان سالور در سرخس و در نتيجه عدم توفيق اين دولت در احياي شهر سرخس وجود دارد؛ از جمله اينکه در هنگامه سرگرمي دولت مرکزي به جنگ هاي ايران و روس (دوره اول ۱۲۱۸-۱۲۲۸ه / ۱۸۰۴ - ۱۸۱۳م ، دوره دوم ۱۲۴۱-۱۲۴۳ه /۱۸۲۶-۱۸۲۸م ) سالورها با طوايف غارتگر تکه و ساروق و ازبکان خيوه همراه شده در قبال تجهيز آنها براي تاخت وغارت ولايات جنوبي خراسان، قسمتي از غنايم آنان چون اموال منقول و احشام و نيز اسيران را دريافت مي کردند.
اگرچه کوچاندن اهالي سرخس و نابودي اين شهر حاکي از آن است که سيطره آنان صرفا جهت غارت آنجا صورت گرفته بود، اما احيا و آبادي سرخس به فرمان شاه اسماعيل صفوي، نشان از اهميت آنجا براي صفويه داشته است .
اهميت سرخس براي صفويه از آن رو بود که اين شهر بر مسير اصلي مرو و ماوراءالنهر با داخل خراسان به ويژه دو شهر هرات و مشهد جاي داشت .