چکیده:
داستانهای عجیب و جملات نامتعارفی که از اساتید ذن نقل میشود و سبک زندگی توأم با آرامش و سادگی راهبان ذن و نظم، کوشایی و پیشرفت کشور ژاپن در قرن اخیر، که به اندیشههای ذن بودایی منسوب میگردد، این مکتب را به یکی از موضوعات شایان توجه برای پژوهشگران ادیان و عرفان و سایر حوزهها و حتی مردم عادی تبدیل کرده است. در این مقاله، سعی شده است تا با بازگشت به ریشههای کهن اندیشهی ذن در ابتدای تاریخ بودیسم، خاستگاهها، مبانی و مهمترین مفاهیم و شخصیتهای ذن به خواننده معرفی گردد. نتایج نشان میدهد اندیشهی ذن بودایی، که بهسختی میتوان عناوینی چون دین، فرقهی مذهبی یا حتی فلسفه بر آن نهاد، روش خاصی برای نگریستن به هستی است که در آن، بیش از هر چیز، بر عاریشدن از تمام پیشفرضها و باورهای تصنعی دربارهی حقیقت و رستگاری تأکید میشود. در ذن، سالک به تجربهی مستقیم واقیعتهای روزمرهی زندگی و اندیشیدن و مراقبهکردن در جریان سادهی امور سفارش میشود تا به گوهر نجات، که عنوان ساتوری بر آن اطلاق شده است، دست یابد. ساتوری بازشدن دریچهی جدیدی به روی فرد است که تا آن زمان در پردهی ابهام ذهن دوگانهانگار قرار داشته است. به هرترتیب، همانطور که استادان ذن میگویند، ممکن است هر توضیح و تبیینی از ذن از جانب کسی که خود در رودخانهی آرام و عمیق ذن شیرجه نزده است دچار سوءتفاهم باشد.
خلاصه ماشینی:
حقیقت و رستگاری در آموزههای ذن بودیسم ابوالقاسم پیاده کوهسار چکیده داستانهای عجیب و جملات نامتعارفی که از اساتید ذن نقل میشود و سبک زندگی توأم با آرامش و سادگی راهبان ذن و نظم، کوشایی و پیشرفت کشور ژاپن در قرن اخیر، که به اندیشههای ذن بودایی منسوب میگردد، این مکتب را به یکی از موضوعات شایان توجه برای پژوهشگران ادیان و عرفان و سایر حوزهها و حتی مردم عادی تبدیل کرده است.
پس از وی، دیگر شیخ یا سرسلسلهای وجود نداشت، ولی سلسلهی طویلی از استادان بزرگ در سالهای بعدی ظهور کردند و هرکدام به نوعی به رشد و توسعهی مکتب چان کمک نمودند و این مکتب را در خلال دورهی امپراطوری تانگ و سونگ به اوج شکوفایی خود رساندند، تا آنکه باز در حدود اوایل قرن دوازده میلادی و قدرتگرفتن مجدد آیین کنفوسیوسی، این مکتب مجبور شد تا مأوای دیگری برای خود بیابد.
نکتهی مهم دیگری که باید به آن توجه کرد این است که آنچه چینیها از دین بودایی میشناختند تعریف و تفسیری بود که مکتب مهایانه –شاخهی بزرگ دین بودایی که اکثریت بوداییها پیرو این فرقه بودند- و زیرشاخههای آن از تعالیم بودا ارائه میکردند.
تحت سرپرستی این استاد، دوگن به اشراق دست پیدا کرد و جانشین جو-چینگ شد و دو سال بعد، در سال 1227، دستخالی بدون هیچ سوتره یا تمثال مقدسی به ژاپن بازگشت و به معبد کنینجی رفت و در آنجا، نخستین رسالهی خود با عنوان فوکانزا ذنگی۸۲ (تعالیم کلی برای توضیح ذاذن) را نوشت، که مقدمهای کوتاه در باب تمرین مراقبه (ذاذن) بود.