چکیده:
از جمله ویژگیهای وقف بر مبنای تعریفی که از آن در فقه و قانون مدنی شده است، مصرف آن در امور خیر و خدمت به دیگران است. از این رو، وقف باید از شائبۀ خودپرستی و سودجویی مبرا باشد و به انگیزههای نوعدوستی و غیرخواهی اختصاص یابد. فقها و بهتبع آنها نویسندگان حقوقی در لابهلای مباحث عقد وقف راجع به بهرهمندی واقف از وقف بحث کرده و اصولاً به عدم امکان انتفاع واقف از وقف قائل شدهاند. این در حالی است که به نظر میرسد منتفعشدن واقف از عین موقوفه با مفهوم تسبیل و صرف منافع برای دیگران چندان تضادی ندارد و حتی میتوان در برخی موارد حکم به جواز آن داد. علاوه بر این، پذیرش این موضوع موجب آن خواهد شد که افراد جامعه به دور از بیم و نگرانی ناداری و فقر در آینده به وقفکردن اموال خود اقدام کنند. این پژوهش با رویکرد ترویج و اعتلای فرهنگ وقف در جامعه در پی آن است که به نمونههایی از وقفهایی که در آن نفعی مستقیم یا غیرمستقیم به واقف میرسد را بیان و بررسی و موارد امکان انتفاع واقف از عین موقوفه را مشخص کند.
According to Fiqh and Islamic law, Waqf is defined as allocating part of one’s possession for a certain good purpose. In other words, waqf is supposed to be free from narcissism and profiteering and devoted to altruistic activities. In some cases, however, Waqif ( founder ) signs waqf contract so that he benefits from it. Now the question raised here is whether the mentioned waqf is correct or not The present study revealed that self-endowment, paying waqif’s debts and expenses out of Mawqufa’s benefits, waqf for Nafagha and the condition under which al-Mawqufa ( the property given as waqf ) can be given back to waqif are voided while waqf on public beneficiary, waqf on offspring and parents, and waqf allocating the interests for a given period and the interests for waqif’s lifespan is correct.
خلاصه ماشینی:
نظریة بطلان وقف بر نفس فقها در مقام شمارش و تبیین شرایطی که برای صحت عقد وقف لازم است بیان کرده اند که موقوف علیه باید غیر از واقف باشد (حلی ، ١٤١٠، ج ٣: ١٥٥ و حسینی حلبی ، ١٤١٧: ٢٩٧)، یعنی اگر واقف 1 بر خود وقف کند این وقف صحیح نیست (شیخ طوسی ، ١٤٠٧، ج ٣: ٥٤٩؛ حلی ، ١٤١٠، ج ٣: ١٥٥؛ اسدی حلی ، ١٤١٠، ج ١: ٤٥٢، ٢٩٣ و ٤٢٨ و عاملی ، ١٤١٧، ج ٢: ٢٦٧).
اما در این گونه وقف ها وضعیت وقفی که به نفع سایر موقوف علیهم شده است چگونه است ؟ آیا عقد وقف به دو جزء باطل و صحیح تقسیم می شود یا بطلان وقف بر نفس به تمام وقف سرایت می کند؟ درخصوص صحت داشتن یا نداشتن بخشی از وقف که به سود دیگران است بین فقهای امامیه اختلاف وجود دارد که در ذیل نظرهای فقها و موضع قانون مدنی بیان خواهند شد.
حال سؤالی مطرح می شود که اگر جهت وقف عام و خود واقف نیز دارای آن ویژگی باشد آیا حق انتفاع از وقف را دارد؟ در این خصوص میان فقهای امامیه اتفاق نظر وجود ندارد، برخی گفته اند که اگر در وقف عام ، وقف به خداوند متعال منتقل شده باشد مثل مسجد، واقف حق انتفاع از وقف را مثل سایر اشخاص دارد، اما اگر وقف بر خلق منتقل شده باشد، او حق انتفاع ندارد و داخل در عنوان عام نمی شود، زیرا اگر او تحت لفظ عام داخل شود، وقف بر نفس صدق می کند که باطل است (اسدی حلی ، ١٣٨٨: ٤٤٧؛ بحرانی ، ١٤٠٥، ج ٢٢: ١٦٣ و نجفی ، ١٤٠٤، ج ٢: ٧٣ و ٧٤).