چکیده:
ادبیات مقاومت از مهمترین سنگرهای فرهنگی ملتهای تحت سلطه است. این واژه همواره با ظلمستیزی عجین شده و آن را تداعی میکند. این نوع از ادبیات از پیشینهای طولانی در طول تاریخ بهرهمند است که به علت ظلم و ستم حاکم در کشورهای مسلمان از جانب بیگانگان و نیز جنگهایی که بر آنان تحمیل شده است از نمود خاصی برخوردار است. کشورهای ایران و فلسطین دو نمونه والا از این کشورها هستند. علی فوده از شاعرانی است که توجه ویژهای به فلسطین دارد. فرخییزدی شاعر مشروطه، از شاعران ایرانی است که با شعر خویش به دفاع از ملت خود در برابر بیگانگان و ظلم و ستم داخلی پرداخته و غیرت و هویت ملی و وطندوستی، دعوت به مبارزه، انتقاد از اوضاع پریشان سیاسی و تلاش برای بیدارسازی مردم از مضامین مشترک در شعر دو شاعر است. این پژوهش در پی آن است که با استفاده از ابزار کتابخانهای و با روش توصیفی- تحلیلی بر مبنای مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی ضمن بیان مضامین ادبیات مقاومت در شعر هر دو شاعر، به مقایسه این مضامین در شعر آنها بپردازد.
خلاصه ماشینی:
فرخی¬یزدی شاعر مشروطه، از شاعران ایرانی است که با شعر خویش به دفاع از ملت خود در برابر بیگانگان و ظلم و ستم داخلی پرداخته و غیرت و هویت ملی و وطن-دوستی، دعوت به مبارزه، انتقاد از اوضاع پریشان سیاسی و تلاش برای بیدارسازی مردم از مضامین مشترک در شعر دو شاعر است.
لزوم بررسی ادبیات پایداری و نیز شناخت یکی دیگر از جنبههای شعر فرخی یزدی و علی فوده ضرورت انجام این پژوهش بوده است.
علی فوده به جز قیام مسلحانه علیه استبداد اسرائیل، با انتشار مجلات و نیز با استفاده از شعر خویش، در تلاش برای آگاهی و بیدار ساختن مردم است، وی به عنوان یکی از روشنفکران جامعه توده مردم را اسیر اوهام و جهل و خرافات دانسته و سعی در بیدار ساختن آنان دارد: باسم فلسطین ما جئت اللیلة إلا کی أوقظکم فردا فردا ولأنذرکم فردا فردا وأقض مضاجعکم فردا فردا باسم فلسطین (فوده، 2003: 216) - به نام فلسطین/ شب نیامدم مگر به این خاطر که فرد فردتان را بیدار سازم/ و فرد فردتان را انذار دهم/ و خوابگاههایتان را خراب و ویران سازم/ به نام فلسطین فرخی یزدی به مردم اعلام میکند که دولت باید در اختیار ملت باشد تا شکل خودکامگی به خود نگیرد و در واقع با امکانات مجلس حقوق مردم را مسجل سازد.
علی فوده خود را عاشق وطن معرفی کرده و اعلام میکند که مانند پیشینیان خود فلسطینی است و به این امر افتخار میورزد و سرزمین خویش را بهشت دنیا دانسته که دوری از آن وی را بیخواب ساخته است.