چکیده:
پیشاسقراطیان در سدۀ ششم پیش از میلاد، شیوههای پژوهش دو قلمرو علم و فلسفه را پایه ریختند؛ نخستین رسالات علمی را نگاشتند و مفاهیمِ پایه در فرآیند استنتاج را معرفی کردند. با وجود این، هیچ اثر مستقلی از ایشان به دست ما نرسیده و هرچه داریم پارههایی است منقول از سخنان ایشان در آثار پسینیان که هریک، پارهنوشته را در سیاقی متفاوت آوردهاند. ولی این شیوه همیشه در فهم سخن و ارزیابی پیشاسقراطیان کارایی ندارد. هرمان دیلس با کتاب عقیدهنگاری یونانی خود شیوهای نو در باب عقیدهنگاری را مطرح کرد. وی سنت عقیدهنگاری را به کتاب تئوفراستوس شاگرد ارسطو بازگرداند. بیتوجهی دیلس به سوفسطاییان و سایر منابع را دانشمندان بعدی، از جمله منسفیلد[1]، نقد کردند. براساس سخن وی، تأثیر سوفیستها بر افلاطون، تأثیر نظر ارسطو دربارۀ عقیدۀ «دکسا» بر گلچینها و کتابهای آموزهای، و تأثیر سنت سلسلهنگاری و آثار شارحان بر شکلگیری متون عقیدهنگاری، از جمله موارد تأثیرگذار و شایان توجهی هستند که دیلس به آنها نپرداخته است.
Abstract
Although Presocratics in 600 B.C founded new research ways in science and philosophy, wrote the first scientific essays, introduced basic conceptions of deduction, and abandoned mythological explanations, all we have of their works is but the fragments in the works of further doxographers, biographers, historians or philosophers who brought their statements between their own words. This would sometimes result in misunderstanding the presocratics’ purposes. Hermann Diels in his Doxographi Graeci raised a new method for dealing with doxography tradition. Diels’ new approach to doxography returned all this tradition to Aristotle’s pupil, Theophrastus. Some scholars like Jaap Mansfield criticized his disregard for the sophists like Gorgias and Hippias, and the successions of philosophers. According to his criticism, some matters like the Sophists’ influence on Plato, Aristotle’s definition of Doxa in the Placita and the influence of the succession and interpretation tradition on doxogtaphy are more noteworthy than Diels has thought.
خلاصه ماشینی:
"همچنین فرازهای کتاب استوماییها اثر پلوتارک مجعول دیگری که اوسبیوس[58] آنها را ثبت کرده، چندین فصل از فصول کتاب نویسندۀ ناشناسی که شاید دیوگنس لائرتیوس باشد (و نویسنده اخیر نیز در قرن سوم میلادی میزیسته) و به احوالات و عقاید فیلسوفان کهن پرداخته است (بهنام زندگی و عقاید کسانی که در فلسفه ممتازند و اصول هر فرقه)، و درنهایت برخی دیگر از آثاری که کمتر اهمیت دارند (بنگرید به دیلس، ۱۸۷۹: 103).
و. شارحان، بهویژه سیمپلیسیوس[78] شارحان فلسفی متنها را توضیح میدادند و اگر در آنها اشارهای به بحثی از فیلسوفی بود، اشارات را هم توضیح میدادند و گاه برای روشنشدن موضوع یا تأیید تفسیرشان شواهدی از آن فیلسوف را هم نقل میکردند؛ مثلا شرح پروکلس[79] نوافلاطونی بر رسالۀ پارمنیدسافلاطون پارهنوشتههای کهن مهمی از پارمنیدس دارد که در جای دیگری یافت نمیشوند و او بیشک به نسخهای از اثر پارمنیدس دسترسی داشته است (لانگ، 1999: 38)؛ ولی مهمترین این گونه شرحها، شرح سیمپلیسیوس بر کتاب طبیعیات[80] و کتاب درباب آسمان[81] ارسطو است.
[3] Poesis philosophica [4] Eduard Zeller [5] Die Philosophie der Griechen [6] Hermann Diels [7] Doxographi Graeci [8] John Burnet [9] Early Greek Philosophy [10] محمدعلی فروغی، سیر حکمت در اروپا [11] شرفالدین خراسانی (شرف) فیلسوفان نخستین یونان [12] داریوش درویشی، فیلسوف تاریک: نگاهی به نگاشتهها و انگاشتههای هراکلیتوس [13] peri phuseōs [14] cosmology/cosmogony اصطلاح نخست اغلب به کیهانشناسی بازگردانده میشود؛ یعنی مجموعۀ تعالیم یک فیلسوف درباب کیهان در بزرگترین مقیاس آن، از جمله نظریههایی دربارۀ منشأ جهان، پویایی آن، تکامل و آیندۀ آن."