چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر خودکارآمدی و افسردگی در افراد وابسته به شیشه بود. این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد وابسته به شیشه مراجعه کننده به مراکز درمان سوءمصرف مواد شهرستان رودسر در سال 1395 بودند. 24 فرد وابسته به مصرف شیشه که کمترین نمره را در خودکارآمدی و بیشترین نمره را در افسردگی کسب کرده بودند، انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش آموزش شناختی-رفتاری را طی 12 جلسه90 دقیقه ای دریافت کرد وگروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد. گروه آزمایش و کنترل به پرسش نامه های خودکارآمدی و افسردگی پاسخ دادند. نتایج نشان داد که درمان-شناختی رفتاری به شکل معناداری منجر به کاهش افسردگی و افزایش خودکارآمدی در گروه آزمایش شد. در مجموع، نتایج نشان داد که درمان شناختی -رفتاری در افزایش خودکارآمدی و کاهش افسردگی اثربخش است و می توان از آن استفاده کرد.
The purpose of this study was to investigate the effectiveness of cognitive-behavioral therapy on self-efficacy and depression in individuals dependent on crystal. This study was a quasi-experimental research conducted in the form of pretest-posttest with control group. Statistical population included all individuals dependent on crystal refereeing to Drug abuse treatment center of the city of Rudsar in 2016. Twenty four crystal-dependent individuals who achieved the lowest scores on the General Self-Efficacy Scale and the highest scores on the Beck Depression Inventory were selected and placed randomly in experimental (n=12) and control (n=12) groups. The experimental group received cognitive-behavioral therapy during ten ninety-minute sessions، whereas the control group did not receive any training. The experimental and control groups completed the General Self-Efficacy Scale and the Beck Depression Inventory in pretest-posttest. The results showed that the cognitive-behavioral therapy significantly led to increase self-efficacy and decrease depression (p<0.001). Overall، the findings revealed that the cognitive-behavioral therapy could affect on increasing self-efficacy and reducing depression and it could be used effectively.
خلاصه ماشینی:
علیرغم تمهیدات اتخاذ شــده در ابعاد گوناگون از جمله تشــدید قوانین ، مجرم شــمردن فرد معتاد، مجازات مجرمین ، انســداد مرزهای شــرقی، اقدامات پزشــکی و درمانی و انجام طرح های پژوهشــی مختلف برای شــناخت علل این پدیده ، همچنان بیش از گذشــته شــاهد افزایش آمار معتادان ، کاهش متوسـط سن اعتیاد، بالارفتن نرخ شیوع آن ، هزینه های متعدد امنیتی، اقتصــادی و اجتماعی اعتیاد در جامعه هســتیم (شــاه بهرامی و عزتی، ١٣٨٩).
استفاده از مداخلات شــناختی- رفتاری در کاهش درماندگی ناشــی از مصــرف مواد و کاهش خطر بازگشــت از طریق تغییر متغیرهای شــناختی میانجی مصــرف مواد مانند باورهای مرتبط با اعتیاد (قربانی و همکاران ،١٣٩١)، کاهش اشـتیاق و بهبود نشـانه های افسـردگی و اضطراب معتادان (مؤمنی، مشـتاق و پورشـهباز، ١٣٨٩)، بهبود مهارت های مقابله ای (عاشوری، ملازاده و محمـدی، ١٣٨٧) و افزایش خودکـارآمـدی (کمرزرین و همکاران ، ١٣٩١؛ خدایاری فرد، حجازی و حســـینینژاد، ١٣٩٤؛ شـــریعتی، ایزدی خواه ، مولوی و صـــالحی، ١٣٩٢؛ عیســـی زادگان ، شیخی، حافظ نیا و کارگری، ١٣٩٣) کاربرد دارد.
با توجه به آنچه ذکر شـد سؤال اصلی پژوهش حاضر این بود که آیا درمان شناختیـ رفتاری بر افزایش خودکارآمدی و کاهش میزان افسـردگی در افراد وابسـته به شـیشـه موثر است ؟ روش جامعه ، نمونه و روش نمونه گیری پژوهش حاضـر نیمه آزمایشـی از نوع پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل بود.
با توجه به یافته های پژوهش میتوان نتیجه گرفت که گروه درمانی شناختی -رفتاری در تغییر خودکارآمدی و سطح افسردگی افراد وابسـته به شـیشه مؤثر است .
با توجه به ویژگیهای خاص درمان مبتنی بر فنون شــناختی-رفتاری، به نظر قابل توجیه اســت که این شــیوة درمانی باعث افزایش خودکارآمدی در افراد وابســته به شــیشــه شـود.