چکیده:
حافظ رجب برسی یکی از عرفای شیعی مذهب است که درباب مقامات عالی و معنوی و فضائل امام علی (ع) دارای نظریات بلندی است. بعضی از علمای هم زمان و پس از وی او را به غالی بودن متّهم نمودهاند. برخی هم مانند، امام خمینی و حسن زاده آملی و امینی به دفاع از وی برخاسته و رفع تهمت از جنابش نمودهاند. مسئله اصلی نوشتار حاضر، بررسی مفهوم غلوّ و غالیگری در نظریات ولایی برسی، در باره امیرالمومنین بهویژه در حوزه تاویلات قرآنی وی است. لذا بهمنظور روشن شدن اینکه، آیا نظریات ولائی این عارف در مورد آن حضرت غلوّ آمیز است یا خیر و اگر غلوّ آمیز است آیا این غلوّ، غلوّ الحادی است یا غیر الحادی و اگر غلوّ آمیز نیست چرا برخی نسبت غلوّ و غالی گری به ایشان دادهاند؛ به بررسی برخی از مهمترین دیدگاههای ایشان در کلیّه آثار وی پرداخته شده است. این بررسی با ریشهیابی مفهوم غلوّ و ابعاد آن در کلام شیعی به انجام رسیده است و از آن جائی که بیشترین نظریات ولائی این اندیشمند در کتاب مشارق الاانوار الیقین آمده بیشتر این کتاب مورد توجّه قرار گرفته است. نتیجه این تحقیق، رفع تهمت غلوّ در بعد الحادی و غیر الحادی در اندیشهها و تاویلات قرآنی وی است اگر چه همانطور که علامه مجلسی فرموده مطالبی در اندیشههای این اندیشمند یافت میشود که ایشان در بیان آنها متفرّد است تفصیل مطالب را در مقاله باید جست.
خلاصه ماشینی:
او وصـف ائمـه را از دیـدگاه اهـل افـراط و تفـریط محکـوم مینمایـد و خاطرنشـان میسازد: «فالغالی و القالی هلکا فی بحر الافراط و التفـریط » (البرسـی، مشـارق انـوار الیقـین فـی اسـرار امیرالمؤمنین ، ١٦) و سخنان امامان را یاد خواننده میآوردکه میفرمایند: از نافرمانی ما و غلو در حق ما بـر حذر باشید زیرا غالیان بدترین مردماند چرا که عظمـت خداونـد را کوچـک میشـمارند و بنـدگان خـدا را پروردگار میخوانند و سپس در شعری در دیوان اشعارش کـه ٥٤٠ بیـت آن در آخـر مشـارق آمـده اسـت ، گذشتگان و آیندگان را که به او نسبت غلو دادهاند این چنین مخاطب قرار میدهد: ای ملامتگر دست از من بردار و وصف حال مرا بشنو، بدان که من بنده علی مرتضایم و غلام کسی هسـتم کـه از همـه آقایـان آقـاتر است مخالفان من که توجهی به چگونگی ارادتمندی من نسبت به حضرت مولا علی ندارند هر چه بیشـتر سخن از ستایش او میرانم مرا غالی میخوانند و از آنجائی که من ارادتمندی را در ولایت او میدانم و ایـن معنا حق الیقین برای من شده است از نسبت های بیاساس و توخالی آنان باکی ندارم علی خدا نیست بلکه بنده و نشانه ای از خدای لایزال است که هر چه درباره او بگویم به جا و به موقع گفته ام (رجب برسی، دیوان اشعار) و سپس به همین جهت رساله توحیدیه و تفسیر سوره اخلاص و کتـاب خـواص اسـماء الحسـنی را مینویسد (الحافظ رجب ، نسخه های خطی) بنابراین ای ملامتگـر تـا کـی و تـا چنـد بـه مجادلـه بـا مـن برخاسته ای و چرا مرا از عشق ورزی با او ملامت میکنی؟ از من دست بردار و مرا به حال خـودم واگـذار و تو بدان راهی برو که نجات خود را در آن میبینی و اگر من در ستایش از حضرت علی گمراهم مـرا در ایـن حال رها کن زیرا چون تو نیستم بلکه من دوستی علی مرتضی را عین کمـال مـیدانم و توشـه آخـرت قـرار دادهام و اعتقاد دارم که دوستی او در جهان دیگر موجبات پناهندگی را فراهم میسازد دینم را با ولایت او بـه کمال میرسانم و با ولایت او سخنم را به پایان میآورم (البرسی، مشارق انوار الیقین ،٢٤٠).