چکیده:
یکی از مشخصات بارز جوامع جهان سوم جوانی جمعیّت آنها میباشد.یعنی جمعیّتی که در گروههای سنی کمتر از
۵ ساله قرار دارد. جوانی جمعیّت خود به عنوانیک پرسمان پیچیدهی اجتماعی در برابر جوامع جهان سوم قرار دارد.
این پیچیدگی هم به طور عینی در حال حاضر در ابعاد مختلف نمود پیدا میکند و هم در دراز مدت و آینده بسیاری از
برنامهها را با ضعفیا شکست مواجه مینماید.
ترکیب سنی جمعیّت کشورها با درجهی توسعهیافتگی آنها در ارتباط است به این معنا که هر چهیک کشور
توسعهیافته تر باشد از درصد جمعیّت زیر ۱۵ سال آن کاسته میشود و به جمعیّت دو گروه دیگر افزوده میشود. پایه
گذار ایناندیشه ورتهایم جمعیّت شناس و جامعه شناس هلندی است. به نظر وی حداقل 4۰ درصد جمعیّت کشورهای
توسعه نیافته در سنین کمتر از ۱۵ سال قرار دارند و بدین سان آزمون ۶۰ درصدیا آزمون ورتهایم به وجود آمد.
برای تشخیص جوانی جمعیّت ایران از دو شاخص ورتهایم و ورنه استفاده شده است. محاسبات براساس
سرشماریهای ۸۵- ۱۳۳۵ و آمارگیری جاری جمعیّت سال ۱۳۷۰ بوده است.
جمعیّت آیران در دورهی ۶۵- ۱۳۳۵ به طرف جوان شدن حرکت کرده است. شدّت جوانی جمعیّت در دورهی ۱۳۵۵-۹۵
بیشتر شده است. و در دورهی ۵۵- ۱۳۶۵ ساخت جوان معقولی به خود گرفته بود. سرانجام در دورهی ۷۵- ۱۳۹۵ به
تدریج از شدت جوانی جمعیّت کاسته شده است و در دوره ۸۵- ۱۳۷۵ کاهش جوانی جمعیّت بیشتر شده است.
اصولا جوانییا سالخوردگی جمعیّت پرسمانها و مشکلات مختلفی را از نقطه نظر برنامه ریزیهای اجتماعی و
اقتصادی و بویژه سرمایه گذاریهای مملکتی به وجود میآورد. حدود ۵۰ درصد جمعیّت جوان دریک کشور جهان
سومی در تولید و افزایش آن نقشی ندارند و صرفا مصرف کننده هستند. در جمعیّتهای جوان مرگ و میر کودکان
بسیار بالا و امید زندگی به شدّت پایین است. ساخت سنی جوان سرمایه گذاریهای عظیمی در جهت ارائه خدمات
بهداشتی» آموزشی,» رفاهی و مسکن برای جمعیّت (۰-۱4) سالهها نیان دارد.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به آمار و ارقـام حاصـله از سرشـماری هـای مختلـف ، مشخص می گردد که جمعیت ایران ازیک ساخت سنی جمعیت جوان برخوردار بـوده اسـت که این ساخت سنی تا سال ١٣٤٥ به مرور نامناسب تر می گـرددیعنـی درصـد افـراد فعـال جامعه (٦٤-١٥ ساله ) از ٥٣/٨ درصد کـل جمعیـت بـه ٥٠ درصـد در سـال ١٣٤٥ تقلیـل می یابد که افزایش میزان بار تکفل و حجم سرمایه گذاری هـای بیشـتری را در زمینـه هـای مختلف برای جوانان به دنبال داشته است ولی اعمال سیاست های مشخص جمعیتی در بعد از سال ١٣٤٥ که بیشتر جنبه ی تشویقی داشته است (دور اول برنامـه کنتـرل جمعیـت در سال ١٣٤٦) توانست میزان باوری را به مقدار نسبتا قابل ملاحظه ای تقلیل دهد بـه طـوری که درصد رشد سـالیانه ی جمعیـت از ٣/١ درصـد در دوره ی ٤٥-١٣٣٥ بـه ٢/٧ درصـد در دوره ی ٥٥-١٣٤٥ کاهش یافت و به موازات آن درصد گروه فعالان از ٥٠ درصد به ٥٢ درصد جمعیت کل کشور در همان دوره ی زمانی افزایش یافت که این امر نه تنها متناسب تر شدن ساخت جمعیت را نشان می دهد بلکه کاهش موالید و جمع شدن پایه های هرم سنی را نیـز بیان می دارد."