چکیده:
در مقاله حاضر درصدد هستیم اصل حاکمیت قانون را که یکی از اصلیترین مولفههای نهضت دستورگرایی و نظام دمکراسی تلقی میشود، با توجه به نظریات و دیدگاههای علمای دینی نهضت مشروطه موردبررسی قرار دهیم. در این مسیر با توجه به مفهوم حاکمیت قانون و قرائت علمای دینی، دو طرز تلقی از این مفهوم قابلبرداشت است. اول: عدهای از علما ازجمله علامه نایینی و آخوند خراسانی سعی در تایید و همخوانی میان مفهوم حاکمیت قانون و آموزههای دینی داشتند. البته این همخوانی بعضا در بعضی از مولفههای حاکمیت قانون، ازجمله آزادی و برابری دچار شدت و ضعف میشد. گروه دوم علما، ازجمله شیخ فضلالله نوری اعتقاد داشتند که حاکمیت قانون به مفهوم غربی مطلق و بدون مطابقت با احکام و موازین شرعی پذیرفتنی نیست. این دسته از علما معتقد بودند نیازهای مسلمانان با احکام و موازین شرعی برطرف میشود و نیازی به جعل قانون به مفهوم غربی آن نیست. بالطبع این گروه با مولفههای حاکمیت قانون هم سر ناسازگاری داشتند و به مبانی غربی و مفاهیمی همچون آزادی و برابری اعتقاد نداشتند. تفکیک قوا، برابری، آزادی و حکومت مشروطه، ازجمله مواردی بودند که علمای مشروعهخواه با آنها مخالفت میکردند.
In this article, we are going to examine the principle of the rule of law, which is one of the main components of the legal positivism movement and the democracy system, according to the contemporary religious scholars of Iranian constitutional movement. In this regard, considering the concept of the rule of law and the related viewpoints of religious scholars, two approaches toward this concept can be deduced. First, some scholars such as Allameh Nayini and Akhund Khorasani tried to reconcile the notion of the rule of law and religious doctrines and create harmony between the two. Of course, sometimes, this harmony inflicted with some problems or imbalances concerning some of the components of the rule of law, including freedom and equality. The second group of scholars including Sheikh Fazlollah Noori believed that the rule of law was in conflict with religious law and rules. They believed that Muslims' needs can be fulfilled only through religious laws and rules and thus there is no need to make constitutional law. This group of scholars’ views were incompatible with the components of the rule of law. The scholars holding these views did not believe in common principles such as freedom and equality. Issues such as the separation of powers, equality, freedom and constitutional law were among the issues towhich the mentioned scholars objected.
خلاصه ماشینی:
حكومت از ديدگاه ميرزاي نایيني در كتاب تنزیه الامه نایینی پس از سخنانی بهعنوان پيشدرآمد، مقدمهاي آمده كه در آن دوگونه حكومت استبدادي و مشروطه موردبحث قرار گرفته و در خلال همان مقدمه درباره معناي آزادي، برابري و قانون اساسي و مجلس شوراي ملي نيز سخن رفته است.
نایيني دومين اصل را كه همان مساوات است، مأخوذ از سياست اسلاميه و آن را مبنا و اساس عدالت و روح تمام قوانين ميداند و منظور او اين است كه هر حكم شرعي كه برابر قانون به وجه كلي وضع شده باشد، در مرحله اجرا در مورد همه افرادي كه شامل آنان ميشود، بهطور مساوي بهموقع اجرا گذاشته شود (همان: 135).
مرحوم ملاعبدالرسول مدني جنبش مشروطيت را آغاز حركتي ميدانست كه بتواند ايران را كه به خاطر سست شدن عقايد و از دست دادن همت و اراده در خورد فرهنگ و تمدن اسلامياش دچار خمودي و دريوزگي شده بود، مجدداً به مجد و عظمت ديرين خود برساند و از قافله تمدن جديد عقب نباشد و اين مهم نه از طريق تقليدي كوركورانه بعضي از مظاهر غرب كه اكثر روشنفكران ما خواهناخواه طرفدار آن بودند بهدست ميآيد، بلكه با برنامهريزي و تشكيل نهادهاي جديد موردنياز جامعه و حصول ارزشهاي اصيل اسلامي در زمينهها قابل حصول ميباشد وي نقش علمای ديني را در هدايت و آگاهي مردم بسيار مهم ميدانست و معتقد بود اگر اين قشر به وظايف خود عمل كند، چنان اثري در جامعه ميگذارد كه جهت كلي امور بر اصلاح قرار گرفته و زمينه سربلندي مردم در همه موارد فراهم ميشود (مدنی کاشانی، 1377: 4ـ12).