چکیده:
یکی از اساسیترین کارهای فهرستنگار, توصیف تزئینات و آرایههای نسخههای خطی است
اس عرصه مشکلاتی بر سر راه پژوهشگران تاریخ هنر قرار دارد و اصلیترین
دلیل هم این است که نظام اصطلاحشناسی عربی لازم برای توصیف پدیدههای نسخهشناسی اسلامی
وجود ندارد. از این روباید با کمک دانش دیرین نگارهشناسی تحولی در مطالعه این نسخهها به وجود
آورد. و ی برای نموه دستنویسی از کتابخانهادولتی برلین را مورد سداقه قرار میدهد و سعی میکند از
روشهای کمّی در تحلیل تزئینات هنری بهره گیرد. همچنین میباید در چاپ نمونههای دستنویسها
تغییراتی ایجاد کرد.
خلاصه ماشینی:
"فهرستهای دروش و شولر باردیگر مؤید این مسئلهاند: آنها در پاسخ به این نیاز طبیعی مخاطبان پژوهشگر به دانش جدید نتوانستند یانخواستند وجود عناصر تزیینی در نسخههای عربی را نادیده بگیرند، حتی با وجودی که برای توصیف آنهااز زبان تاریخ هنر و نه زبان دیرین نگارهشناسی توصیفی استفاده کردهاند.
واژگان عربی زیادی در امر توصیف نسخهها و آرایهها وجود دارد که شاهد مدعا کتاب ارزنده راهنمای دستنویسهای اسلامی از آدام گاچک (Arabic Manuscripts, A Vademecum for Readers.
همان گونه که بعدا خواهیم دید،پدیدآورنده این ترکیب سرلوح از این توانایی ضلع طولانیتر (عمودی) قاب در تقسیم به پنج بخش برابراستفاده و این پنج بخش را چنین توزیع کرده است: بخش اول و پنجم را به ارتفاع دو مستطیل متقارنیاختصاص داده که مربع مرکزی را در میان گرفته، بخش سوم (مرکزی) قطر ترنج نیمدایرهای است، بخش دومو چهارم در مجاورت بخش مرکزی قرار دارد، و دو منطقه برابر «آرام» را به فضای سفید مختص کرده است(تصویر 1).
اما احتمال محدود و منحصرکردن (کامل یا ناکامل) یک آرائه دستنویس به راه حلی برای یک مسئله هندسی متعارف در امر توصیفدیرین نگارهشناختی حائز اهمیت است، زیرا این کار ممکن است شرایط مطلوب را برای توصیف مکفیکلامی یک آرایه فراهم آورد.
این دو هنرمند الگوی یکسانی را برای مستطیلهای خود انتخاب کردهاند، و سپس از روش واحدی برایمشخص کردن ضلع طولانیتر آنها استفاده کردهاند: ابتدا دو بخش را در دو انتهای ترکیب، هر کدام برابر با 51طول مستطیل، اختصاص داده و سه بخش باقیمانده را به وسط ترکیب مختص کردهاند."