چکیده:
مقاله حاضر به بررسی چگونگی تاثیر مقوله «فضا» در سیاستهای فرهنگی- اجتماعی عصر معاصر میپردازد. نویسنده با استفاده از رویکرد جغرافیای فرهنگی و با بهرهگیری از نظریه منتقدانی نظیر دیوید هاروی و سارا آپستون درپی پاسخ به این پرسش بنیادی است که آیا با فروپاشی مرزهای نژادی/فرهنگی ادراک جمعی از مقوله فضا نیز دستخوش تغییر شده یا همچنان پایبند نظام خطی- اقلیدسی استعماری است؟ بدین منظور نویسنده به بررسی رمان پرفروش خانه شن و مه (1999) نوشته آندری دیوبوس میپردازد. چنین استدلال میشود که با وجود گسترش تنوع نژادی- فرهنگی، فروپاشی مفهوم «ملت» و پایان «خلوص فرهنگی» و «همگنی اجتماعی» در دهههای اخیر، همچنان نوعی ادراک اقلیدسی از«فضا» بر گستره اجتماعی، سیاسی و فرهنگی غرب حاکم است، که انگاره دوگانه «ما/آنها» را برجسته میکند و غیرمستقیم به نوعی «آپارتاید» دست میزند، اما اینبار از نوع فرهنگی و در مرکز امپریالیسم. این تناقض درحالی موجود است که گفتمان پسامدرنیسم برپایه نوعی «پسافضا» استوار است و با ادراک خطی (مرزبندیشده) امپریالیسم از فضا و ایدئولوژی انسانگرایی لیبرال آن همخوانی ندارد.
خلاصه ماشینی:
نويسنده با استفاده از رويکرد جغرافياي فرهنگي و با بهره گيري از نظريه منتقداني نظير ديويد هاروي و سارا آپستون به بررسي سياست هاي فرهنگي - اجتماعي عصر معاصر مي پردازدو درپي پاسخ به اين پرسش بنيادي است که آيا با فروپاشي مرزهاي نژادي /فرهنگي ادراک جمعي از مقوله فضا نيز دستخوش تغيير شده يا همچنان پايبند نظام خطي -اقليدسي استعماري است ؟ چنين استدلال مي شود که با وجود گسترش تنوع نژادي - فرهنگي ، فروپاشي مفهوم "ملت " و پايان "خلوص فرهنگي " و "همگني اجتماعي " در دهه هاي اخير، همچنان نوعي ادراک اقليدسي از"فضا" بر گستره اجتماعي ، سياسي و فرهنگي غرب حاکم است ، که انگاره دوگانه "ما/آنها" را برجسته مي کند و غيرمستقيم به نوعي "آپارتايد" دست مي زند؛ اما اينبار از نوع فرهنگي و در مرکز امپرياليسم .
چنين به نظر مي رسد که تمرکز داستان بر کشمکش هاي بهراني با جامعه سرمايه دار امريکايي و تلاش وي براي "شناخته شدن " در اين فضا است ، تلاشي که کثي نيکولا نـقـد زبـان و ادبـيات خـارجـي دوره چــهاردهـم ، شـمـاره ١٩،پــايـيـز و زمـســتــان ٢٤٥١٣٩٦ Fatherland and Postspace in Andre Dubus III’s The House of.
به ديگر سخن ، ماهيت چندصدايي اثر ديوبوس تصويري متفاوت از "خود/ديگري " ارائه مي دهد؛ تصويري ، که بر خلاف انتظار نظام سياسي و فرهنگي امپرياليسمي حاکم ، سياه و سفيد نيست و مي کوشد با بازخواني "تاريخ " امريکا و به چالش کشيدن "فراموشي تاريخي " مزمن جامعه نئوامپرياليسمي امريکايي گفتمان فرهنگي نويني را رقم زند که نه تنها از مفهوم کلاسيک "ملت "--نژاد سفيد-- فراتر مي رود، بلکه درصدد است با ارائه نسخه هاي متفاوتي از "هويت امريکايي " و در نتيجه به چالش کشيدن کلان روايت Critical Language & Literary Studies Vol. 14, NO.