چکیده:
از جمله شاهکارهای ادبعربی، مقامات حریری است. حکایتهای مقامات حریری دارای الگوهای تکرارشونده روایی هستند. یک پیرنگ یا الگوی واحد، زیربنای تمامی این حکایتها را در برمیگیرد و بقیه الگوها براساس آن ساخته میشوند. تودوروف یکی از روایتشناسان ساختارگرا است که تلاشمیکند دستورزبانی برای تمام روایتها بنویسد. او مقولات و فعلها و صفتها را در نظام ساده نمادهایی کدگزاری کرده که میتوان شکلواره هر داستان را با استفاده از آن بازتولید کرد. مطابق الگوی واحدی که در مقامات وجوددارد ویژگیها، افعال، شخصیتها یا صفات میتوانند جانشین یکدیگر شده و ساختار پایهای واحدی را با روساختی متفاوت در داستانهای مختلف ادامهدهند. برایناساس میتوان با برجستهکردن کنش یا ویژگی خاص در پیرفتهای حکایتها به تحلیل ساختاری پرداخت. در این مقاله نشان دادهمیشود که چگونه ساختار زیربنایی حکایات در مقامات حریری، به واسطه دستور روایی داستان و با استفاده از چارچوب گزارههای تزوتان تودوروف قابل تطبیق و تحلیل و ارزیابی است.
خلاصه ماشینی:
ايـن ويژگي هـاي روايـي درنهايـت منجربه شکل گيري روايت ايدئولوژيک مي شوند که در نظريۀ تودوروف مطـرح اسـت و در پي رفت دوم مقامات قابل بررسي است .
اين گزاره ها ازين قرارند: ۱- راوي در شهر خود (که نام آن ذکر نمي شود) ساکن اسـت (موقعيـت متعـادل اوليه )؛ ۲- به دليل فقـر و درويشـي و انگيزه هـاي ديگـر، قصـد سـفر مي کنـد (نيـروي برهم زنندٔە موقعيت متعادل )؛ ۳- در شـهري، ميـان جمعـي ، جلسـه اي و يـا بحـث دو نفره اي وارد مي شود که با شکل گيري سؤالي ميان جمع دوستان يا درگيري بين دو نفر مباحثه درمي گيرد ( موقعيت نامتعـادل )؛ ۴- ناگهـان فـردي (شخصـيت اصـلي ) وارد مـاجرا مي شـود يـا اينکـه از قبـل در آنجـا حضـور دارد (نيـروي ايجادکننـدٔە موقعيـت متعادل )؛ ۵- راوي يا جمع حاضر مي شـوند کـه بـه صـحبت هاي او گـوش فـرا دهنـد (موقعيت متعادل تازه ).
اين شگردهاي روايي در مقامات حريري، که موجب شکل گيري روايت ايدئولوژيک مي شوند و کنش شناخت را در آن برجسته مي سازند، به اين صورت سـازمان مي يابنـد که شخصيت اصلي (ابوزيد) در گزارٔە دوم با استفاده از شيوه هاي گفت وگو و مباحثـه ، ذهن مخاطب را با سؤالات خود درگير مي کند و با موعظه و سخنراني به بيان باورها و ايـدئولوژي هاي ذهنـي خـود و يـا قـوانين و احکـامي کـه از سـوي جامعـه وضـع شـده مي پردازد تا بتواند مخاطب يا شخصيت هاي مقابل و فرعي داستان را دربارٔە مسئله اي قانع کند، بفريبد و دريـوزگي کنـد.