چکیده:
مبحث عدالت، از گذشته های دور، شعار سیاست مداران و حاکمان، و موضوعی پرچالش و جذاب برای نظریه پرازی دانشمندان و مکتب های گوناگون فکری بوده است. در این میان رالز با نگارش کتاب نظریه عدالت در 1971 سبب شکل گیری رویکردی گسترده، در عرصه های مختلف علمی مانند فلسفه، قتصاد و حقوق، به اندیشه عدال تشد. رالز معتقد است اگر دو اصل پیشنهادی وی، یعنی باربری در آزادی های اساسی و اصل تفاوت، بر جامعه و نهادهای آ« حاکم شود، انتظار شهروندان از مقوله عدالت به درستی پاسخ داده می شود. استاد مطهری نیز در جایگاه اندیشمندی مسلمان و معاصر، مسئله عدالت را با در نظر گرفتن مباحث فلسفی، کلامی، فقهی و اقتصادی آن بررسی می کنند. وی در نظریه خویش مباحث بدیعی را مطرح کرده و عدالت را بر حقوق فطری و طبیعی استوار می کند. این مقاله در نظر دارد با روش تحلیل فلسفی، اندیشه های این دو فیلسوف بزرگ عدالت را، به عنوان دو نماینده از دو نحله متمایز فکری - لیبرالیسم و اسلام - بررسی و ارزیابی کند. در این راستا بیشتر بر جنبه برون فقهی (سیاست و اقتصاد) عدالت نظر داشته و کمتر به مسایل فقهی و کلامی آن پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
اين مققااله درصدد است به مسايل ذيل پاسخ دهد: مبناي مشروعيت عـدالت و روش دست يابي به آن از نگاه رالز و اسـتاد مطهـري چيسـت ؟ رويکـرد گسـترده بـه مبحـث عدالت ، به ه دليل روحية فطري عدالت خواهي بشر بوده يا تنها جنبة قـراردادي و تـوافقي 72 داشته است ؟ آيا قرارداد و توافق به تنهايي جهت رسيدن به مطلوب کفايت مي کند؛ و يا وجود نگررشي جامع و کلان با پشتوانة عميق علمي و فلسفي جهت نيل به مقصود لازم و ضروريي است ؟ در راستاي تحقق عدالت ، حق فرد بر جامعه در صورت تزاحم مقـدم است يا ححق جامعه بر فرد؟ چه تضميني وجود دارد که شهروندان به اصـول عـدالت و راه کارهايي اجرايي شدن آن متعهد و وفادار باقي بمانند؟ ١.
استاد مطهري اين فرمـايش امـام علي ع در تعريف عدالت را، که مي فرمايند: «العدل يضع الامـور مواضـعها» (عـدل هـر 80 چيزي را ددر جاي خود و محل خودقرار مي دهد)، مؤيد معناي اختياري خـويش قـرار مي دهد (ممطهري ، ١٣٧٠، ص١٢٠) و به نظر مي رسد فرمايش امام اعم از ايـن معناسـت ، زيرا قرار ددادن موجودات در جايگاهي متناسـب ، ممکـن اسـت بـدون اسـتحقاق قبلـي صورت گگييرد، چنان که آفرينش معقول و متناسـب مخلوقـات از سـوي خداونـد بـدون استحقاق ققبلي صورت گرفته است ، اما اعطاي حق با مراعات و در نظر گرفتن استحقاق قبلي موجوودات صورت مي گيرد.
Rawls, Jhon, a Theory of Justice, Oxford University Press, 1999.