چکیده:
تعزیر مجازاتی است که مشمول عنوان حد، قصاص، دیه و کفاره نباشد. به استناد ادله قرآنی، روایی و عقلی، در اینکه آیا تعزیر، تعیّن در ضرب دارد یا حاکم بین ضرب و سایر عقوبات از قبیل حبس و تبعید به عنوان مجازات تعزیری مخیر است، میان فقهای امامیه اختلاف نظر وجود دارد که در صورت اخیر، بیشتر عقوبات شرعی از مصادیق تعزیر محسوب خواهد شد. در مقاله حاضر، پس از تحلیل اقوال و بررسی مستندات قائلین به انحصار و تعمیم مجازات تعزیری، در نهایت چنین نتیجه میگیریم که ضرب با تازیانه، مصداق بارز و شایع تعزیر است؛ نه مصداق واحد و یگانه آن. همچنان که معنای تعزیر در لغت، اصطلاح فقها و روایات و مصادیق آن در آیات و اخبار گواهی بر این ادعا است. از این رو، مجازاتهای جسمانی (اعم از ضرب و جرح)، روحی ـ روانی، مجازات سالب آزادی و کیفر مالی نیز از مصادیق تعزیر به شمار میآید.
ا
Ta‘zir is a kind of punishment which is not included under the terms of Hadd, Qisas (Retaliation), Diah or Kaffarah (Financial Compensation). Based on Quranic verses, Islamic traditions and logical proofs, Islamic jurists and experts have had disputes over the point whether flogging is the usual and accepted feature of Ta‘zir or it is the judge who issues bodily punishments, jail or exile on the basis of expediency. As of the latter point of view, the majority of Islamic punishments are considered to be examples of Ta‘zir. In the present study, after analysing quotations and proofs provided by those who hold that flogging is the exclusive kind of Ta‘zir and those who hold the opposite view, the conclusion was drawn that flagellation is the generally accepted example of Ta‘zir, and not its only kind. The Islamic, Quranic and traditional definition of the word Ta‘zir supports this claim. Therefore, physical punishments -including flagellation- and psychological punishments, jail and monetary amends are all examples of Ta‘zir.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به اختلاف انسانها در حالات روحی ـ روانی، رشد عقلی، میزان سن، ویژگیها و خصوصیات متمایز و اختلاف مجازاتهای تعزیری و آثار متفاوتی که به دنبال دارند، تعزیر نیز به عنوان یک مجازات بازدارنده، بایستی متناسب با نوع جرم، اوضاع و احوال حاکم بر آن و مصالح مجرم و جامعه باشد؛ از این رو با در نظر گرفتن این اختلافات اساسی انسانها، انحصار تعزیر در ضرب نمیتواند پاسخگوی تمام نیازهای یک جامعه و مجازاتی مناسب برای بازداشتن تمام مجرمین از تکرار عمل مجرمانه باشد.
2 همچنین این عبارت که مجازات بزهکار به سایر طرق، نص و دلیل روشنی ندارد، صحیح نیست؛ زیرا ما دلیل و روایاتی داریم که در آنها مجازات تعزیری به صورت حبس، جریمه، تبعید و نظایر آن غیر از ضرب معین به کار رفته است که برخی از این موارد در بحث تعزیر در روایات بیان شد.
اما دلیل چهارم (یقین به حصول امتثال و قطع به برائت): الف: نمیتوان پذیرفت که مورد از موارد دوران امر بین تعیین و تخییر است به نحوی که ضرب مجرم در هر صورت جایز باشد؛ زیرا این احتمال نیز وجود دارد که رعایت مراتب تعزیر لازم باشد.
8 نووی از فقیهان شافعی نیز میگوید: «تعیین نوع تعزیر و اینکه به شکل حبس یا ضرب تازیانه یا سیلی زدن باشد به نظر امام واگذار شده است تا به اجتهاد خود عمل کند و به یکی از کیفرهای نامبرده یا حتی ترکیبی از دو مورد از آنها مجازات نماید یا میتواند به توبیخ زبانی، اکتفا کند»."