چکیده:
رهبران القاعده شیوه حکومتی را که بر اساس دموکراسی و رأی اکثریت باشد کفر و ارتداد میدانند و از آن به بدعت عصر جدید یاد میکنند. به اعتقاد القاعده، حکّام اسلامی با فریبی که از استعمار خوردهاند درصدد اجرای الگوی سیاسی و منهج فکری غربیان در کشورهای اسلامی هستند. آنان مسائلی همچون تعدد احزاب سیاسی را با استناد به «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَهَا شِیعاً» و تفسیر «شیعا» به احزاب قائلان به تعدد احزاب سیاسی را تابعان سنت فرعون دانستهاند. در منابع القاعده، پیامدهای منفی مهم دموکراسی عبارتاند از: سیادتنداشتن خالق (خداوند) و پذیرفتن سیادت مخلوق بر مخلوق، پنهانشدن حاکمیت الاهی و جایگزینشدن حاکمیت بشر بر بشر (طاغوت)، مخفیشدن ولایت (محبت) الاهی و برائت از دشمنان خداوند و نیز تساوی بین فاسقترین و فاجرترین افراد با متقین و صالحترین مردم در تعیین سرنوشت حکومت اسلامی. با نگاهی به جایگاه دموکراسی در نزد برخی از متفکران جهان غرب در نقد اندیشه فوق میتوان گفت القاعده دموکراسی را به مثابه مکتبی اعتقادی دانسته است، حال آنکه مقصود از دموکراسی روشی برای اداره حکومت اسلامی است؛ و به تعبیر دیگر، همان نهاد شورا است که از ضمانت اجرایی محکم و متقنی برخوردار خواهد بود که در تفکر اسلامی نیز جایگاهی دارد و میتوان با برخی تغییرات، ساز و کار و روش حکومتی را با اسلام انطباق داد.
خلاصه ماشینی:
با نگاهی به جایگاه دموکراسی در نزد برخی از متفکران جهان غرب در نقد اندیشه فوق میتوان گفت القاعده دموکراسی را به مثابه مکتبی اعتقادی دانسته است، حال آنکه مقصود از دموکراسی روشی برای اداره حکومت اسلامی است؛ و به تعبیر دیگر، همان نهاد شورا است که از ضمانت اجرایی محکم و متقنی برخوردار خواهد بود که در تفکر اسلامی نیز جایگاهی دارد و میتوان با برخی تغییرات، ساز و کار و روش حکومتی را با اسلام انطباق داد.
آنان با شیوه حکومتی که بر اساس دموکراسی و رأی اکثریت باشد کاملا مخالفت میکنند، و آن را کفر و ارتداد میدانند (السوری، 1425: 704 و 1045 و 1078-1091؛ طرطوسی، 1416: 112؛ رفاعی، بیتا: 88) و از آن به بدعت عصر جدید و مناقض با دین اسلام یاد میکنند (مقدسی، بیتا الف: 5؛ السوری، 1425: 812) و معتقدند حکومتی که بر مبنای دموکراسی تحقق پیدا کند در حقیقت با شرک و کفر به خداوند و نفی حاکمیت الاهی همراه است و در تضاد با سعادت بشر خواهد بود.
آنچه به عنوان اصل مسلم باید در مواجهه با پدیده دموکراسی لحاظ کرد این است که اندیشمندان معاصر اهل سنت با اعتقاد به مبانی اسلامی و نقش بیبدیل حاکمیت الاهی در باب وضع قوانین، معتقدند با مرور تاریخ نخستین روزهای شکلگیری تمدن اسلامی حضور و مشارکت مردمی دیده میشود و نیز بعد از پیامبر در عصر خلفای راشدین در قالب بیعت و شورا میتوان برای مردم نقش مهمی در حکومت اسلامی قائل شد که عمدتا ماهیت نظارتی بر چگونگی استنباط قوانین اسلامی از آموزههای قرآنی و روایی و نیز اجرای آن در حکومت اسلامی را خواهد داشت.