چکیده:
شناخت سرشت و فطرت انسانی یکی از مباحث بسیار اساسی قرآن مجید، سنت مأثور، عرفان و فلسفة اسلامی است. با توجه به شناخت فطرت، حقیقت و ماهیت انسان از دیگر انواع حیوانات متمایز میگردد. نویسندة مقاله، در این جستار کوشیده تا ماهیّت «سرشت» انسان و چگونگی «سرنوشت» آدمی را از دیدگاه علامه طباطبائی ارائه نماید. علامه در آثار گوناگون خویش، بهویژه در تفسیر المیزان، در باب سرشت و سرنوشت انسانی مباحث ژرفی دارد. به طور کلّی، از نظر علامه، شناخت سرشت و فطرت انسان موجبشناخت سر نوشت ویمیگردد، چون آدمی موجودی است که از حیث نوع خلقت، نامتناهی ظلّی و در عین حال، دینگراست. بدیهی است که چنین موجودی، انتخابگر و مختار است که خود سرنوشت خویش را رقم میزند وکمال مطلوب خود را در گزینش دین مییابد؛ به بیان دیگر، انتخابگری و دینگرایی انسان، لازمة نوع خلقت و سرشت اوست و کمال نهایی وی در پیروی از دستورهای دین است.
خلاصه ماشینی:
انسان، سرشت، سرنوشت، شناخت فطرت، شناخت دین مقدمه شناخت سرشت و فطرت و به دنبال آن، شناخت سرنوشت انسان پیوسته ذهن علمای اسلامی را به خود مشغول داشتهاست و با توجه به قرائتهای گوناگون از آیات و روایات، دیدگاههای متفاوتی در این باب پدید آمدهاست.
( (الروم/۳۰)، با شیوة تفسیری قرآن به قرآن بدین نتیجه رسیدهاست که طبق این آیه و دیگر آیات مشابه آن، حقیقت و ماهیت انسان به گونهای آفریده شدهاست که فطرت و سرشت او، سرنوشت وی را به دنبال دارد؛ به بیان دیگر، نوع خلقت انسان به گونهای است که سرنوشت خویش را خود رقم میزند، چون انسان به نحو نامتناهی ظلی آفریده شده که مختار و انتخابگر بالذات است.
سپس میگوید: «واژة فطرت، در آیة (فأقم وجهک للدین حنیفا فطرة الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله( (الروم/۳۰)، منصوب است و منصوب بودنش به واسطة فعل مقدر از باب اغراء است؛ گویی خداوند فرموده: إلزم فطرة الله که مفاد آن، واجب بودن التزام به ندای فطرت برای کشف کمالات فطری انسانی است که خداوند در سرشت آدمی به ودیعه گذاشتهاست.
سپس در تکمیل مطلب میفرماید: «فالإنسان یشاهد من نفسه أن له ربا یدبر أمره فقوله تعالی: ألست بربکم، بیان ما أشهد علیه و قوله: ألست بربکم، اعتراف منهم بوقوع الشهادة وما شهدوه؛ فمعنی الآیة: إنا خلقنا بنیآدم و اوقفناهم علی مربوبیتهم لنا فاعترفوا قائلین: بلی شهدنا أنک ربنا: خلاصة معنی اینکه طبق این آیه، خداوند انسان را آفرید و خداشناسی را ذاتی ایشان قرار داد، به گونهای که همگان با توجه به خودشناسی فطری و سرشت خود، اعتراف به شناخت پروردگار خود دارند» (همان).