چکیده:
گویش سیستانی یکی از گویشهای شرقی ایران امروز است که برخی ویژگیهای آوایی، واجی، صرفی و نحوی متفاوت با زبان فارسی در آن مشاهده میشود. یکی از ویژگیهای واجی منحصر به فرد این گویش، کاربرد متعدد خوشۀ دوهمخوانی آغازین در ابتدای هجا است. شواهد به دست آمده از گویش سیستانی نشاندهندۀ وقوع فرایندهای واجی در آغاز هجا و منتهی شدن به خوشۀ دوهمخوانی آغازین در این جایگاه میباشد. این پژوهش قصد دارد فرایندهای واجی به کاررفته در آغاز هجا را که منجر به ایجاد برخی خوشههای دوهمخوانی آغازین میشوند دریابد و از طریق واجشناسی خودواحد به طور کامل به ساختار درونی هجاهای این گویش نفوذ نموده و آنها را تحلیل و بررسی کند. واجشناسی خودواحد اولین بار توسط گلداسمیت (1976) مطرح گردید. گلداسمیت بازنمایی واجی را به صورت شبکهای از چند لایه و در فضای چندبعدی که هر بعدش یک یا چند مشخصۀ آوایی مستقل دارد، مطرح نموده است. در این پژوهش ابتدا هجاهایی که دارای خوشۀ همخوانی آغازین هستند، جدا گشته و سپس بر طبق نظریۀ گلداسمیت تحلیل خودواحد بر روی آنها صورت گرفته است. نتایج به دست آمده حاکی از این است که گویش سیستانی علاوه بر ساختار هجایی CV(C)(C) دارای ساختار هجایی C(C)V(C)(C) نیز میباشد و این ساختار که دارای خوشۀ دوهمخوانی آغازین است، منجر به اعمال دو فرایند واجی مرکزیشدگی و حذف واکۀ مرکزی به طور پی در پی در بعضی واژههای بسیط و غیربسیط میگردد.
خلاصه ماشینی:
خوشۀ دوهمخوانی آغازین در گویش سیستانی از دیدگاه واجشناسی خودواحد 1 سید فرید خلیفهلو 2 استادیار گروه زبانشناسی، دانشگاه سیستان و بلوچستان منصوره دلارامیفر 3 دانشجوی دکتری زبانشناسی، دانشگاه سیستان و بلوچستان چکیده گویش سیستانی یکی از گویشهای شرقی ایران امروز است که برخی ویژگیهای آوایی، واجی، صرفی و نحوی متفاوت با زبان فارسی در آن مشاهده میشود.
این پژوهش قصد دارد فرایندهای واجی به کاررفته در آغاز هجا را که منجر به ایجاد برخی خوشههای دوهمخوانی آغازین میشوند دریابد و از طریق واجشناسی خودواحد به طور کامل به ساختار درونی هجاهای این گویش نفوذ نموده و آنها را تحلیل و بررسی کند.
نتایج به دست آمده حاکی از این است که گویش سیستانی علاوه بر ساختار هجایی CV(C)(C) دارای ساختار هجایی C(C)V(C)(C) نیز میباشد و این ساختار که دارای خوشۀ دوهمخوانی آغازین است، منجر به اعمال دو فرایند واجی مرکزیشدگی و حذف واکۀ مرکزی به طور پی در پی در بعضی واژههای بسیط و غیربسیط میگردد.
به همین دلیل میتوان نتیجه گرفت که واکههای آغازین هجا در واژههای غیربسیط به قیاس از ساختار برخی واژههای بسیط برگرفته از زبانهای فارسی گذشته، تحت اعمال دو فرایند واجی مرکزیشدگی و حذف واکۀ مرکزی قرار گرفته و واکۀ میان دو همخوان اولیة هجا را از دست میدهند (دلارامیفر، 1390).
در ادامه به بررسی خوشۀ دوهمخوانی آغازین در ابتدای واژههای گویش سیستانی که در نتیجة دو فرایند مرکزیشدگی و حذف واکۀ مرکزیشده رخ میدهد، بر اساس واجشناسی خودواحد پرداخته شده است.
این فرایند در گویش سیستانی مرحلۀ آغازین یک عملیات واجی است که منجر به ایجاد ساخت هجایی متفاوت میشود.