چکیده:
شیخ عبدالقادر گیلانی (عارف قرن پنجم و ششم هجری) ازجمله مشایخی است که پیرنامههای بسیاری به فارسی و عربی دربارۀ او نوشته شده است. اهمیت پیرنامهها به سبب درونمایۀ اصلی آن (کرامت) و چگونگی نگارش آنهاست؛ همچنین این آثار برای شناخت احوال پیر و عارف بسیار سودمند است. به همین سبب در این مقاله کوشش میشود ابتدا آثار و پیرنامههای نوشتهشده دربارۀ عبدالقادر معرفی شود؛ سپس شیوۀ بلاغت نویسنده در بیان کرامت و نیز انواع و جهتهای کرامات در سه پیرنامۀ نوشتهشده دربارۀ او (ترجمۀ خلاصة المفاخر، قلائدالجواهر و مناقب غوثیه) بررسی شود. در مقایسۀ این پیرنامهها میتوان دریافت این آثار، بهویژه در استفادۀ بسیار از کرامتهای مادی برای بیان بزرگیهای شیخ، به یکدیگر بسیار شبیه هستند؛ همچنین شباهتهای بسیاری در بیان کرامات با جهتهای مثبت دیده میشود؛ مانند هدایتگری در ترجمۀ خلاصة المفاخر و قلائد الجواهر. پس از بررسی جهت کرامتها در این پیرنامهها، تفاوتهایی میان جهت کرامات در مناقب غوثیه با دو پیرنامۀ دیگر به دست آمد و میزان باورپذیری کرامتها برپایة جهت و شیوۀ نگارش آنها بررسی شد.
Sheikh Abdul Qadir Gilani، is a mystic of fifth and sixth centuries AD، and is considered as one of the elders that had written many Persian and Arabic Hagiographies. According to the importance of Hagiographies with the main theme of dignity and miracles and the attitudes of writing them، in this article، in order to identify the situation of the old and mystic of Sheikh، first of all، we have tried to introduce the works and Hagiographies that had been written about Abdul Qadir، then we study the degree of the author's rhetoric method in order to assert the dignity and to investigate all types of miracles in the three Hagiographies which has been written about him such as the summary translation of Almafakher، Qalaed-Jawahiri and Gusieh merits. Comparing these Hagiographies yielded the following results: all of them are similar to each other a lot، especially in the use of material and physical miracles to show the greatness of him، to share the greatness of positive attitudes such as a guidance and greatness in the summery translation of Almafakher and Qalaed-Jawahiri. After reviewing the direction of in these texts، differences were found between the two of the other sources. Therefore، the credibility of miracles (greatness) was determined according to the direction and method of writing.
خلاصه ماشینی:
دوران بلوغ بیان ثبات قدم و اعتقاد پیر به مشیت الهی سخنگفتن حیوانات با شیخ (همان: ح130) بیان ایمان و اعتقاد استوار پیر ارتباط با جنیان و ابلیس (همان: ح127) بیان هدایتگری پیر تبدیل کتاب فلسفی به کتاب فضائل القرآن (همان: ح109) تبدیل علم کلام به کتاب علم لدنی (همان: ح187) تنبیه شخصی بهصورت غیبی و شفای او (همان: ح192) بیان هراس پیر از رفتار ناپسند مردم در برابر قدرت درونی خود و پشیمانی از نفرین قدرت میراندن موجودات (همان: ح162) اثبات مقام معنوی پیر و پیامبرگونهبودن او (عیسویبودن، موسویبودن و ابراهیمیبودن پیر) شنیدن ندای غیبی (همان: ح106، 143) یاری حضوری پیامبر(ص) و امام علی(ع) به پیر در خواب (همان: ح180) خروج نور از سینۀ پیر و عبور آن از سینۀ صد نفر (همان: ح144) تجلی خداوند در دل عبدالقادر (همان: ح149) طی مکانی دور در یک لحظه (همان: ح128، 170) ارتباط با ابدال و مردان غیب و خضر (همان: ح139، 140، 141، 149، 170، 171، 172) شفای بیمار (همان: ح104، 107، 117، 149) زندهکردن مرغی که از آن تنها استخوانی باقی بود (همان: ح113) بیان هدایتگری پیر آگاهی از ضمایر و خواطر (همان: ح 109، 194) دوران بلوغ معنوی بیان مقام معنوی پیر آگاهی از اسرار باطن (همان: ح154) یاریرسانبودن پیر با الهامات غیبی آگاهی از آنچه در جایی دیگر روی داده است (همان: ح114) ذهنخوانی (همان: ح115) در این کتاب برای نویسنده مهم بوده است که ویژگیها و رفتار ظاهری شیخ را بزرگ جلوه دهد.
یکی از کرامات مادی مشترک میان این اثر و قلائدالجواهر که با هدف اثبات مقام معنوی عبدالقادر از زبان شیخ مکیمانی و عمر بزاز و شیخ عبدالرزاق و شیخ عبدالوهاب بیان شده، چنین است: «وقتی شیخ بالای منبر میفرمود: یا بنی!