چکیده:
در این مقاله ضمن بررسی نقش و جایگاه بوروکراسی در فرآیند توسعه سیاسی به
نقش عوامل رفتاری بر ناکارآمدی بوروکراسی پرداخته سپس تاثیر آنرا بر توسعه
نیافتگی سیاسی در ایران مورد بررسی قرار داده و بوروکراسی دولتی در ایران را با
نظریههای دولت پاتریمونیال، دولت رانتیر، دولت پریبندال ریچارد ژوزف و جامعه
منشوری فرد ریگز مقایسه نموده است. دیدگاه عمده در این مقاله این است که
بوروکراسی در ایران نقشی در فرآیند توسعه سیاسی نداشته و فقط کارگزار ساختار
سیاسی و حکومتی بوده و نقش دیگری به صورت قوی و تاثیر گذار نداشته است.
وظیفه بوروکراسی بیشتر تسهیل کننده و گسترش دهنده سلطه ساختار سیاسی در
ایران بوده است. بوروکراسی به دلیل ضعف ساختاری و فقدان قابلیت نهادی با
افزایشحجم، هزینه و فساد خود مزید بر علت شده وبه جای افزایش کارآیی، بر
ناکار آمدی نهاد دولت افزوده است. عدم پایبندی به قانون و مقررات، حاکمیتدر
تقسیم کار، ایجاد سازمانهای موازی و حاکمیت دوگانه متاثر از نهادهای سنتی و
جدید، قدرتهای بدون مسوولیت، تداخل نقشها، عدم نظارت و کنترل موجبات
ناتوانی و ناکارآمدی دولت را تقویتنموده است.
در این مقاله، درجمعآوری اطلاعات ترکیبی از روشهای کمی (توزیع پرسشنامه)
و کیفی (تحلیل محتوای مطالعه کتابخانهای اسناد و مصاحبه با خبرگان) را به خدمت
گرفته شده است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه خبرگان و صاحبنظران
متخصص در موضوع بوروکراسی و توسعه سیاسی تشکیل میدهند که 122 نفر از
خبرگان (بعنوان نمونه آماری) نظرخواهی شده است. در این مقاله برای ترسیم مدل
مفهومی از مطالعات کتابخانهای (اسناد، مصوبات، قوانین و.. در خصوص
آسیبهای موجود در نظام اداری) و مصاحبه با خبرگان و جهت آزمون مدل
مفهومی از پرسشنامه استفاده شده است. یافتههای حاصل از پرسشنامه با استفاده از
آزمونهای آماری (تحلیل واریانس و مقایسه میانگین) مورد تجزیه و تحلیل قرار
گرفت و خروجی آن در قالب آمار توصیفی و آمار استنباطی با استفاده از نرم افزار
اس پی اس اس و آموس ارایه شده است. براساس تحلیلهای صورت گرفته، نتایج
تحلیلها، چالشها شناسایی شده و راهکارهای مربوطه نیز ارایه شده است.
با بررسی نظریات پاتریمونیالیسم، دولت رانتیر، جامعه منشوری و پریبندالیسم , این
نتیجه حاصل شد که نظریات دولت رانتیر و جامعه منشوری بیشتر قابل تطبیق با نظام
اداری ایران میباشد. بین میزان توسعه سیاسی و توسعه بوروکراسی عدم تعادل
وجود داشته و بوروکراسی در مصاف با سایر نهادهای سیاسی برتری داشته است.
از طرفی نتایج نشان میدهد که ساختار بوروکراسی ایران با الگوی عقلایی وبر
متفاوت است. این ساختار از نظر وجود سلسله مراتب اختیار و تقسیم کار به الگوی
عقلایی نزدیک است ولی از لحاظ پیروی از قوانین و مقررات، بها دادن به تخصص
و نظام شایستگی با این الگو فاصله دارد. همچنین یافتههای پژوهش حکایت از آن
دارد که عوامل فرهنگی بر ساختار بوروکراسی ایران تاثیر عمیقی داشته است.
یافتههای پژوهش نشان میدهد از بین عوامل ساختاری، رفتاری و زمینهای، نقش
عوامل رفتاری نسبت به سایر متغیرهای مستقل پژوهش در تاثیرگذاری بر روی
توسعه سیاسی بیشتر است. به عبارت دیگر، عوامل رفتاری با مقدار 855% و ضریب تعیین 73%
تاثیرگذارترین عامل روی توسعه سیاسی هستند. تاثیر عوامل محیطی با مقدار 0/662 و ضریب تعیین 44%
در جایگاه بعدی قرار دارد و بنابراین دومین متغیرتاثیرگذار روی توسعه سیاسی، عوامل محیطی هستند عوامل ساختاریکمترین تاثیر
را روی توسعه سیاسی دارند.
خلاصه ماشینی:
"در بین مولفه ها و عوامل محیطی مشاهده گردید که مولفه محیط سیاسی با میانگین ٤/١بیشترین میانگین را به خود اختصاص داده است در بین گویه های این مولفه نیز گزینش و عزل مدیران با ملاحظات سیاسی و سیاست زدگی بوروکراسی با ٤/٣بیشترین میانگین را در این مولفه به خود اختصاص داده، تاثیر پذیری نظام اداری از جریانهاو جناحهای سیاسی در غیاب احزاب ومحدود نمودن مسولیت ها و مناصب به وفا داران و معتقدان به ایدئولوژی و باورهای رسمی حکومت با ٤/٢پایین بودن نرخ ماندگاری مدیران در سازمانها و عدم ثبات مدیریت بدلیل گرایش های سیاسی –ایدئولوژیک با ٤/٠و عدم وجود رقابت ایدئولوژیک در بین جریانهای سیاسی مختلف جامعه با ٣/٧در ردههای بعدی قرار دارند.
در بین مولفه ها و عوامل محیطی مشاهده گردید که مولفه محیط سیاسی با میانگین ٤/١بیشترین میانگین را به خود اختصاص داده است در بین گویه های این مولفه نیز گزینش و عزل مدیران با ملاحظات سیاسی و سیاست زدگی بوروکراسی با ٤/٣بیشترین میانگین را در این مولفه به خود اختصاص داده، تاثیر پذیری نظام اداری از جریانهاو جناحهای سیاسی در غیاب احزاب ومحدود نمودن مسولیت ها و مناصب به وفا داران و معتقدان به ایدئولوژی و باورهای رسمی حکومت با ٤/٢پایین بودن نرخ ماندگاری مدیران در سازمانها و عدم ثبات مدیریت بدلیل گرایش های سیاسی –ایدئولوژیک با ٤/٠و عدم وجود رقابت ایدئولوژیک در بین جریانهای سیاسی مختلف جامعه با ٣/٧در ردههای بعدی قرار دارند."