چکیده:
تکامل نفوس انسان ها در برزخ از مسائل مورد تاکید در متون دینی است؛ اما در فلسفه به سبب برخی مبانی، با مشکلاتی روبه روست. صدرالمتالهین صریحا آن را نفی می کند، اما به نظر می رسد که بتوان بر اساس برخی مبانی فلسفی صدرالمتالهین و با روشی عقلی، تکامل نفوس در برزخ را تبیین و اثبات فلسفی نمود. بر اساس برخی مبانی همچون: نفی هیولای مشائی، نفی کون و فساد در طبیعت، حرکت جوهری، و تعمیم حرکت جوهری و سیلان به همه واقعیاتی که مشمول دگرگونی و تغیرند، می توان نتیجه گرفت که نفس، بلکه تمام واقعیاتی که به دلیل سیلان اشتدادی یا عروض کمالات بر آن واقعیات سیال، دارای تغییر و دگرگونی اند، نه برای حدوث و زوال تدریجی شان، و نه برای عروض حوادث بر آنها نیازمند حلول در هیولا یا تعلق به آن نیستند. بنابراین نفس در کمال پذیری خود نیازی به هیولا ندارد و فقدان ماده و هیولا، سبب نفی تکامل نفس در برزخ نمی شود.
The evolution of the soul of human being in purgatory is one of the issues in the religious texts, but it is a controversial subject in philosophy. Mulla Sadra explicitly denies that, but perhaps, it is possible to explain and establish the idea of the evolution of the soul by resting on some philosophical bases of Mulla Sadra and using rational methods. According to such bases like: negation of peripatetic matter, negation of generation and corruption in nature, substantial motion and generalization of substantial motion about all the facts that undergo to change, it can be concluded that the soul and also all the facts which due to intensification of motion or the perfection that access to these intensifying facts which undergo change and transformation do not need incarnating in the matter or attachment to it. Therefore, the soul does not need the matter in its perfectibility and the lack of matter does not negate the perfection of the soul in purgatory.
خلاصه ماشینی:
4. انواع نیازهای نفس به بدن طبیعی با بررسی گونههای مختلف نیاز نفس به بدن مادی، به دنبال این هستیم که دریابیم آیا هرگونه تغییر و تکاملی در نفس، چه در حال حدوث و چه در حال بقا، وابسته به ارتباط با بدن طبیعی است تا تکامل برزخی ممکن نباشد، یا چنین نیست؟ انواع نیاز و گونههای مختلف وابستگی نفس به بدن را در موارد ذیل میتوان جستوجو کرد (صدرالمتألهین، 1981، ج8، ص327-325؛ مصباح، 1380، ق 2، ص194-202؛ عبودیت، 1391، ج3، ص396 – 402): الف) نیاز نفس به بدن از جهت حدوث: صدرالمتألهین با اعتقاد به جسمانیة الحدوث بودن نفس، تأکید ویژهای بر نیاز نفس به بدن در حدوث و پیدایش دارد؛ چراکه بر اساس این دیدگاه، نفس از طریق تکامل ذاتی و اشتداد جوهری صورت مادی پدید آمده و حدوثش نوعی تکامل جوهری از مادیت به تجرد است (صدرالمتألهین، 1981، ج1، ص282؛ ج6، ص109؛ ج8، ص347، 391، 393؛ ج9، ص85؛ همو، بیتا، ص170؛ همو، 1360ب، ص95 و 223؛ همو، 1361، ص235؛ همو، 1360الف، ص143)، لکن این نوع از وابستگی نفس به بدن، مانع از تکامل برزخی و منافی با امکان حرکت استکمالی نفس پس از مفارقت از بدن مادی نیست؛ زیرا چنین نیازی ناظر به حدوث و بدو پیدایش نفس است و دخالتی در مراحل بقای نفس (چه در مقام ذات و وجود و چه در مقام فعل و تکامل) ندارد، درحالیکه تکامل برزخی مربوط به هنگام تجرد و مرحله بقای نفس پس از مفارقت از بدن طبیعی و مادی است؛ ب) نیاز نفس به بدن از جهت کمالپذیری: نفس، مجرد غیرتام است و در کمالات و اوصاف ممکن خویش، بالقوه است و بهتدریج تکامل مییابد و واجد کمالات بالقوه خود میشود.