چکیده:
این مطالعه با هدف بررسی تاثیر هوش معنوی و هوش اخلاقی در گرایش به تحول سازمانی در سازمان
حمایت مصرف کنندگان و تولیدکنندگان انجام شده است. این پژوهش بر اساس اهداف پژوهش در دسته
تحقیقات کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش از نوع توصیفی- پیمایشی می باشد. جامعه آماری این
پژوهش شامل کلیه مدیران و کارشناسان ارشد سازمان حمایت مصرف کنندگان و تولیدکنندگان تهران
میباشد که تعداد آنان با استفاده از سرشماری ١٨٣ نفر میباشد. تحلیل دادهها در این پژوهش به وسیله
آمار توصیفی و آمار استنباطی انجام گرفته است. آمار توصیفی به منظور استخراج اطلاعات مربوط به
دادههای جمعیت شناختی همچون سن، جنسیت، سابقه کار و غیره به کار گرفته شده است. در مرحله اول
نرم افزارSPSS و در مرحله دوم به فراخور نیاز و نوع و حجم دادهها از نرم افزار LISLER استفاده
شده است. نتایج تحقیق نشان داد که مولفههای هوش معنوی شامل آگاهی، تجارب معنوی، اعتماد،
کلنگری و آرامش بر گرایش به تحول سازمانی تاثیر دارد. همچنین مولفههای هوش اخلاقی شامل
بخشش، دلسوزی، مسئولیت پذیری و درستکاری بر گرایش بر تحول سازمانی تاثیر دارد.
خلاصه ماشینی:
گروه مديريت بازرگاني، دانشکده علوم انساني، واحد بوئين زهرا، دانشگاه آزاد اسلامي، قزوين ، ايران چکيده اين مطالعه با هدف بررسي تاثير هوش معنوي و هوش اخلاقي در گرايش به تحول سازماني در سازمان حمايت مصرف کنندگان و توليدکنندگان انجام شده است .
نتايج تحقيق نشان داد که مولفه هاي هوش معنوي شامل آگاهي، تجارب معنوي، اعتماد، کل نگري و آرامش بر گرايش به تحول سازماني تاثير دارد.
بنابراين هوش اخلاقي به منزله يک راهنما براي رفتار و اعمال انسان عمل کرده و کمک ميکند که اعمال هوشمندانه و بهينه اي داشته باشيم (لنيک و کيل ، ٢٠٠٠) بعلاوه افرادي با هوش اخلاقي بالا هميشه کارهايشان را با اصول اخلاقي پيوند ميزنند که اين خود باعث افزايش تعهد و مسئوليت پذيري بيشتر آنها و بهبود کارايي فردي و گروهي ميشود که در گروه هاي داوطلب مؤلفه هاي حائز اهميت است (فليت و هارمن ،٢ ٢٠١٣).
با توجه به پژوهش که در سازمان حمايت از مصرف کننده انجام مي پذيرد، تاثير دو مولفه هوش معنوي و اخلاقي بر گرايش به تحول سازماني مورد بررسي قرار خواهد گرفت تا اين تحول به مراتب ، توجه بسزايي از حقوق مصرف کننده داشته باشد.
در اين پژوهش تاثير بين دو مؤلفه هوش معنوي و هوش اخلاقي بر گرايش به تحول سازماني بررسي ميشود.
نتايج اين تحقيق نشان داد که مولفه هاي هوش معنوي شامل آگاهي، تجارب معنوي، اعتماد، کل نگري و آرامش بر گرايش به تحول سازماني تاثير دارد.