چکیده:
به منظور کسب مزیت رقابتی از طریق فنآوریهای پیچیده، پرهزینه و در حال تغییر، بنگاهها نیاز به مدیریت استراتژیک آنها دارند. استراتژی فنآوری، شامل مجموعهای از تصمیمها و اقدامات راهبردی در زمینه فنآوری است که باید بهمنظور تبدیل ورودیها به خروجیها، توسط مدیران اتخاذ گردند. هدف نهایی اینگونه استراتژیها، دستیابی به مزایای رقابتی در سطح بنگاه است. مساله اصلی پژوهش حاضر آن است که یافتن الگوی فرآیندی مناسبی برای طراحی و تدوین استراتژی فنآوری در بنگاههای صنعتی که همهی مراحل شناسایی، انتخاب و اکتساب فنآوری را شامل شود و برای هر یک از مراحل، ابزار مشخصی را پیشنهاد داده باشد، امری دشوار است. بر این اساس، این مقاله با استفاده از راهبرد پژوهش اقدام پژوهی، به معرفی یک الگوی فرآیندی برای طراحی و تدوین استراتژی فنآوری در بنگاههای صنعتی پرداخته است. در این الگو، شناسایی فنآوریها با استفاده از مفاهیم درخت فنآوری و واحد فنآوری استراتژیک، انتخاب فنآوریها از طریق ماتریس جذابیت- توانمندی و تعیین روش اکتساب فنآوریها از طریق روش تصمیمگیری چند معیاره پرومته، صورت میگیرد. این الگو در شرکت ایرانی تولیدکننده تجهیزات اتوماسیون صنعتی با نام قشم ولتاژ، بهکار گرفته شده است و فعالیتهای شناسایی، انتخاب و اکتساب فنآوری برای یک محصول با نام واسط انسان و ماشین صورت گرفته است. الگوی ارایه شده میتواند از طریق نظام مند کردن فرآیند طراحی و تدوین استراتژی فنآوری، موجب بهبود و ارتقای اثربخشی تصمیمگیریهای استراتژیک و عملیاتی مرتبط با فنآوری در بنگاههای صنعتی گردد.
خلاصه ماشینی:
تاکنون الگوها و چارچوبهای متنوعی برای تدوین استراتژی فنآوری در سطح بنگاه ارایه گردیدهاند که از میان آنها میتوان به الگوها و مدلهای توسعه یافته توسط پورتر<FootNote No="28" Text="Porter"/>[46]، فورد و سارن [28]، هکس و مجلوف<FootNote No="29" Text="Hax and Majlof"/>[31] ، هکس و نو<FootNote No="30" Text="No"/> [33]، چیه زا و مانزینی<FootNote No="31" Text="Chiesa and Manzini"/>[19] ، چیه زا [20]، سولومون<FootNote No="32" Text="Solomon"/> [51]، اشاره نمود.
الگوی ارایه شده برای فرآیند تدوین استراتژی فنآوری در شرکت قشم ولتاژ که یک شرکت فعال در حوزه اتوماسیون صنعتی در کشور ایران است، توسعه یافته است و برای یک محصول به نام واسط انسان و ماشین<FootNote No="37" Text="Human Machin Interface"/> (HMI)، مورد بهرهبرداری، قرار گرفته است.
اسپیتال<FootNote No="38" Text="Spital"/> و بیکفورد<FootNote No="39" Text="Bickford"/>، استراتژی فنآوری را بهعنوان &quot;مجموعهای از تصمیمات و اقدامات استراتژیک در زمینه فنآوری میدانند که باید بهمنظور تبدیل ورودیها به خروجیها توسط مدیران اتخاذ گردند، که هدف نهایی آنها دستیابی به مزایای رقابتی در سطح بنگاه است&quot;[49].
<رجوع شود به تصویر صفحه> شکل 1- الگوی فرآیند تدوین استراتژی فنآوری 3-3- معرفی روش پرومته این روش در سال 1985 توسط برنس و وینکه<FootNote No="42" Text="Brans and Vinke"/>، معرفی گردید [16].
از ترکیب این بعد و توجه همزمان به توانمندیهای فنآورانه بنگاه و جذابیت و توانمندی فنآوریهای مورد نظر، چهار دسته از فنآوریها تعیین میگردند که در رابطه با هر دسته تصمیمگیری خاصی صورت میگیرد [3]: دسته اول: فنآوریهایی که از جذابیت بالایی برخوردار نبوده و توانمندی شرکت نیز در آنها پایین است (فنآوری های غیرکلیدی<FootNote No="50" Text="Non-key Technology"/> که استراتژی مناسب در قبال آنها واگذاری و عدم تمرکز است).