چکیده:
در این مقاله تلاش خواهد شد تا با رجوع به نظریه نظام ها در چارچوب نظریه های ساختاری- کارکردی در علوم سیاسی، به شاخصه های قابل اتکایی برای ارزیابی کارآمدی دولت ها و نظام های سیاسی دست یابیم تا بتوان با اتکا بر آنها، مبانی و چارچوب نظری متقنی برای پژوهش در این زمینه در چارچوب علوم سیاسی تدارک دید. از این رو پرسش اصلی ما در این مقاله، جست وجوی شاخص های قابل اتکا برای کارآمدی دولت از منظر علوم سیاسی است. برای پاسخ به این پرسش، کارآمدی را در قالب ظرفیت های شش گانه متصور برای هر دولت مورد بحث قرار خواهیم داد. ظرفیت های شش گانه انحصار مشروع کاربرد زور، استخراجی، شکل دادن به هویت ملی، تنظیمی، حفظ انسجام درونی و بازتوزیعی را که در این مقاله با عنوان معیارهای کارآمدی دولت مورد بازخوانی قرار گرفته اند، می توان مجموع وظایف یا اختیارات مرسوم دولت نیز به شمار آورد. تلقی ما در این مقاله از مفهوم کارآمدی، علاوه بر تقارن های فراوان با فهم اقتصادی و مدیریتی از این مفهوم، به واسطه پیوند با مفهوم کلیدی «قدرت» در علوم سیاسی و در نظر گرفتن جایگاه واقعی دولت ها در جوامع و کشورهای امروزی - با تاکید بر وظایف، اختیارات و توانمندی های آنها از یکسو و انتظارات از آنها از سوی دیگر – نزدیک ترین و کاربردی ترین برداشت از مفهوم کارآمدی در علوم سیاسی است که می تواند مبنا و چارچوب نظری وثیقی برای پژوهش در زمینه کارآمدی دولت باشد.
In this article we seek to attribute that to evaluate the effectiveness of government and political system، With reference to structural-functional systems theory to the theoretical framework. The main question in this article، is seeking for reliable indicators for the effectiveness of government from the perspective of political science. To answer this question، efficient capacities in the form of six capacities there for any government، will be discussed. Six potential monopoly of the legitimate use of force، extraction، shaping national identity، regulatory identity، maintaining internal and redistributive cohesion، in this article has been studied as indexes of government effectiveness. In this paper، our perception of efficiency can be considered as duties or common authorities in addition to great symmetry with economic understanding and management of this concept، linked with the key concept of "power" in political science. In this concept of efficiency، has been considered to the actual position of governments in countries and communities today، with an emphasis on the duties، powers and abilities as well as their expectations. This notion of efficiency، the closest and most functional conception of the concept of efficiency in political science which can be a reliable basis and theoretical framework for research on the effectiveness of the government.
خلاصه ماشینی:
تلقی ما در این مقاله از مفهوم کارآمدی، علاوه بر تقارنهای فراوان با فهم اقتصادی و مدیریتی از این مفهوم، بهواسطه پیوند با مفهوم کلیدی «قدرت» در علوم سیاسی و در نظر گرفتن جایگاه واقعی دولتها در جوامع و کشورهای امروزی - با تأکید بر وظایف، اختیارات و توانمندیهای آنها از یکسو و انتظارات از آنها از سوی دیگر – نزدیکترین و کاربردیترین برداشت از مفهوم کارآمدی در علوم سیاسی است که میتواند مبنا و چارچوب نظری وثیقی برای پژوهش در زمینه کارآمدی دولت باشد.
بنابراین کارآمدی در علم مدیریت و اقتصاد از جایگاه وزین و بااهمیتی برخوردار است و اولین بار در این دو حوزه مطالعاتی است که به ابعاد و چیستی کارآمدی پرداخته میشود و از آنجایی که نظامهای سیاسی، گستردهترین و کلانترین شکل نظامهای مدیریتی هستند و دستیابی به حداکثر کارآمدی نهادهای سیاسی، جزء اصلیترین خواستهای این نظامها محسوب میشود، علم سیاست نیز خواهناخواه با آن درگیر شده است؛ زیرا بدیهی است گستردهترین و مقتدرترین سازمان موجود، یعنی نهاد دولت نیز به دنبال دستیابی به این هدف حیاتی باشد تا با داشتن مشروعیت اولیه، به مشروعیتسازی جدیدی دست یازیده، مشروعیت ثانویه و یا کارآمدی را نیز کسب کند و بدین وسیله دوام و پایداری خویش را با تحصیل رضایت افزونتر شهروندان، بیش از پیش تضمین نماید.
برای اینکه دولت دارای ظرفیت تنظیمی و از این طریق دولتی کارآمد باشد، باید به عنوان نمونه دارای نظام آماری دقیقی درباره زندگی افراد جامعه و جزئیات دقیق فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی افراد باشد.
Mann, Michael (1993) The Sources of Social Power, The Rise of Classes and Nation-States, 1760-1914, New York, Cambridge University Press.