چکیده:
از آغاز ورود تشیع به ایران در قرن نخستین هجری در قم، فرهنگ و شعائر شیعی به آرامی در ایرنا نفوذ کرد تا اینکه در زمان صفویه و با رسمیت مذهب تشیع، فرهنگ و ملفه های فرهنگی و شعائر شیعی، در تاروپود جامعه ایرانی ورود کرده و در گذر زمان بر عمق و گستره و شکوفایی آن افزود گست. در این عصر علمای شیعه موفق به تمدن سازی شدند و راهبردهای فرهنگی گسترده ای برای مهندسی فرهنگی جامعه ایرانی طراحی و اجرا کردند.
در این فرآیند مکتب حسینی و مولفه های قیام سید الشهدا (ع) که خود شالوده ای از عناصر اصلی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مذهب تشیع و دین اسلام است و دارای ماهیت فکری، عقیدتی و عاطفی شگرف و پیوستگی عمیق با جان و فکر جامعه شیعی می باشد، تاثیری نمایان تر، عمیق تر و گسترده تر می یافت. فرهنگ حسینی که همان فرهنگ دین مداری و سریان اندیشه های اسلامی در رگ های جامعه اسلامی و شیعی و فرهنگ آزاد یخواهی عملی، فکری و معنوی و کرامت انسانی است، با فعالیت حکیمانه ائمه اطهار(ع) در بستر سوگواری و عزاداری در مصایب و قیام حسینی پایدار مانده و نسل به نسل در فکر و روح و جان جامعه شیعی منتقل گشت. از این منظر عزاداری حسینی در دوره های مختلف تاریخی کارکردهای گوناگون می یافت.
یکی از دوره های مهم تاریخی ایران در دوران معاصر دوره حکومت رضاشاه پهلوی است. در این بازه تاریخی، حکومت پهلوی به خاطر ماهیت خویش و به سبب وابستگی به استعمار اقدامات و سیاست های فرهنگی مختلفی را در جهت مقابله با فرهنگ اسلامی و شیعی و نفوذ و سریان دادن فرهنگ و آداب غربی در جامعه شیعی ایران پی گرفته و به انجام رسانید تا هر چه بیشتر زمینه سلطه استعماری و چپاول اقتصادی را برای انگلستان فراهم آورد. در این میان محافل عزاداری حسینی به سبب ماهیت خویش که قبلا به آن اشاره کردیم، مامنی برای تقابل با این سیاس تها قرار م یگرفت که البته در هر مورد شدت یا ضعفی داشت. از همین منظر در این مقاله تلاش بر آن بوده است که با تکیه بر اسناد، منابع اصلی و منابع تحقیقاتی، کارکرد فرهنگی ای که محافل عزاداری حسینی در این دوره تاریخی داشت، بررسی گردد.
خلاصه ماشینی:
در اين بازه تاريخي ، پهلوي اول بر مبناي آموزه هاي مأموران انگليسي پيش از جلوس بر تخت سلطنت و تحکيم پايه هاي قدرتش ، خود را شيفته سنت سوگواري امام حسين (ع ) نشان مي داد تا در ميان مردم و روحانيون ، مشروعيت و مقبوليت کسب کند؛ اما پس از تثبيت حاکميتش ، چهره واقعي خويش را نشان داده و به محدوديت و در نهايت ممنوعيت محافل و مراسم عزاداري سيدالشهدا پرداخت .
١ فرهنگي استعمار، فرهنگ و اصول در اين ميان ، مجالس عزاداري امام حسين (ع ) و ارزش هاي اسلامي و شيعي که گسترش بخش فرهنگ حسيني و حافظ مانعي جدي بود و بايد از اذهان و مذهب تشيع و مکتب اسلام است مانع جدي در قلوب مردم رخت برمي بست مقابل گريز فکري و فرهنگي از تشيع و اسلام به بهانه باستان گرايي و ملي گرايي بود.
تشريح اهداف حقيقي و متعالي سنت عزاداري شعائ ر اسلامي و شيعي و همان گونه که قبلا بيان گشت ، رژيم پهلوي براي حسيني از آن بهره مي گرفت ، توجيه محدوديت و ممنوعيت در سنت عزاداري اهل اين بود که اين عقايد ارزشي بيت (ع ) و به طور خاص سيدالشهدا(ع )، اين گونه مراسم و الهي را مخالف تمدن و و مجالس را سد راه پيشرفت فرهنگي و اجتماعي و پيشرفت معرفي مي کرد متمدن شدن ايران و جامعه ايراني و کاري عبث معرفي و اين تفکر ناصحيح را به مي نمود.
٢ جايگاه مجالس و مراسم عزاداري حسيني در حفظ اسلام و فرهنگ اسلامي ، از علل مبارزات حکومت دست نشانده و غرب زده رضاشاهي با اين گونه محافل و محدوديت و ممنوعيت در سنت سوگواري سيدالشهدا(ع ) بود.