چکیده:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین فرآیند تبدیل دانش با نوآوری و خلاقیت در بین کارکنان اداره
آموزش وپرورش شهرستان آمل بود. نوع پژوهش، توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان اداره آموزش وپرورش شهرستان آمل به تعداد 130 نفر بودند که با استفاده از فرمول کوکران و به روش
نمونه گیری تصادفی ساده، 121 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های موردنیاز نیز از طریق دو پرسشنامه فرآیند تبدیل دانش با 02 گویه در چهار مولفه و پرسشنامه نوآوری و خلاقیت با 10 گویه برحسب مقیاس پنج درجه ای لیکرت، جمع آوری گردید. روایی پرسشنامه ها به صورت محتوایی توسط کارشناسان تائید 2 و برای نوآوری / گردید. پایایی پرسشنامه ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ برای فرآیند تبدیل دانش برآورد گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های t تک نمونه ای، تحلیل واریانس چند متغیره،
ضریب همبستگی پیرسون و ضریب رگرسیون استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که
وضعیت نوآوری و خلاقیت و فرآیند تبدیل دانش در اداره آموزش وپرورش شهرستان آمل بالاتر از حد
متوسط است؛ و همچنین همبستگی بین همه مولفه های فرایند تبدیل دانش با نوآوری و خلاقیت، مثبت و
معنادار بوده است؛ که مولفه درونی سازی بالاترین میزان همبستگی مثبت و معنادار را با نوآوری و خلاقیت
داشته است به عبارتی هر چه فرایندهای درونی سازی دانش و درنهایت فرآیندهای تبدیل دانش کارکنان
افزایش یابد به همان میزان نوآوری و خلاقیت آنها نیز افزایش می یابد. نتیجه گیری: توصیه می شود مدیران
رده بالای اداره، از طریق کارکنان با سابقه، نوآوری و خلاقیت کارکنان جدید و کم سابقه تر را از طریق
یادگیری در حین عمل افزایش دهند؛ زیرا درونی سازی از طریق یادگیری در حین عمل افزایش می یابد.