چکیده:
ﻣﺸﺎرﮐﺖ ﺳﯿﺎﺳﯽ وﭼﮕﻮﻧﮕﯽ دﺧﺎﻟﺖ ﻣﺮدم در ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮی ﻫﺎی ﺳﯿﺎﺳﯽ واداره ﺟﺎﻣﻌﻪ از ﺟﻤﻠﻪ ﻣﺒﺎﺣﺜﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ درﺳﺮاﺳﺮ ﺗﺎرﯾﺦ اﻧﺪﯾﺸﻪ ﺳﯿﺎﺳﯽ از ﻗﺮن ﻫﺎ ﻗﺒﻞ از ﻣﯿﻼد ﻣﺴﯿﺢ ﺗﺎ ﺑﻪ اﻣﺮوزﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﯽ ﺧﻮرد. ﯾﮑﯽ از ﻣﺼﺎدﯾﻖ ﺑﺎرز ﻣﺸﺎرﮐﺖ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻣﺮدم ﯾﮏ ﺟﺎﻣﻌﻪ، ﺷﺮﮐﺖ در اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت ﻣﺨﺘﻠﻒ ﯾﮏ ﮐﺸﻮر ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ از ﻣﺴﺎﯾﻞ ﻣﻄﺮح در ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎی ﺳﯿﺎﺳﯽ، ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎی اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ﺟﻐﺮاﻓﯿﺎی اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت اوﻟﯿﻦ ﺑﺎر در ﺳﺎل 1913 ﺗﻮﺳﻂ داﻧﺸﻤﻨﺪ ﻓﺮاﻧﺴﻮی اﻧﺪره زﯾﮕﻔﺮﯾﺪ ﻣﻄﺮح ﺷﺪ. ﻣﺸﺎرﮐﺖ ﺳﯿﺎﺳﯽ، ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﻌﻤﻮل ﺑﻪ داﻣﻨﻪ دﺳﺘﺮﺳﯽ ﺷﻬﺮوﻧﺪان ﺑﻪ ﺣﻘﻮق دﻣﻮﮐﺮاﺗﯿﮏ ﻣﻌﻤﻮل در ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺳﯿﺎﺳﯽ اﻃﻼق ﻣﯽ ﺷﻮد ﮐﻪ از ﻟﺤﺎظ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ اﺳﺘﺤﻘﺎق آن را دارﻧﺪ. ﻣﺸﺎرﮐﺖ اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت، ﺷﺎﻣﻞ ﻓﻌﺎﻟﯿﺘﻬﺎی اﺧﺘﯿﺎری ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺗﻮﺳﻂ ﺗﻮدهٴ ﻣﺮدم ﺑﺮای ﺗﺄﺛﯿﺮ ﺑﺮ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﻋﻤﻮﻣﯽ اﺳﺖ. اﯾﻦ ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﯾﺎ ﺑﻪ اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺳﯿﺎﺳﺘﮕﺬاری ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﺷﺎﻣﻞ رای دادن در اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت از اﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ اﻧﺪ. ﺑﺮﮔﺰاری اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت آزاد و ﻋﺎدﻻﻧﻪ و وﺟﻮد رﻗﺎﺑﺖ ﺳﯿﺎﺳﯽ، ﯾﮑﯽ از وﺟﻮه دﻣﻮﮐﺮاﺳﯽ و ﻣﺸﺮوﻋﯿﺖ ﻧﻈﺎﻣﻬﺎی ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻣﺤﺴﻮب ﻣﯽ ﺷﻮد. اﯾﻦ ﻣﻘﻮﻟﻪ در ﺟﻮاﻣﻊ درﺣﺎل ﮔﺬار، اﻫﻤﯿﺖ دوﭼﻨﺪان دارد. اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت و ﻣﺒﺎرزات اﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺗﯽ، ﯾﮑﯽ از ﺷﺎﺧﺺ ﻫﺎی ﻣﻬﻢ ﻧﻈﺎم ﻣﺮدم ﺳﺎﻻر اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺑﻄﻦ آن، دو ﻋﻨﺼﺮ ﺗﺪاوم و ﺗﻐﯿﯿﺮ ﭘﺮورش ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ. ﻟﺬا در اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﯽ ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻮﺛﺮ ﺑﺮ ﻣﺸﺎرﮐﺖ ﻣﺮدم در اﻧﺘﺨﺎب دوره دﻫﻢ،ﯾﺎزدﻫﻢ ودوازدﻫﻢ رﯾﺎﺳﺖ ﺟﻤﻬﻮری در ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن ﺑﯿﺮﺟﻨﺪ ﺧﻮاﻫﺪ ﭘﺮداﺧﺖ؛ اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ﻫﺪف و ﻣﺎﻫﯿﺖ از روﯾﮑﺮد ﮐﺎرﺑﺮدی ﺑﺮﺧﻮردار اﺳﺖ. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ اﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ از ﻧﻈﺮ روش ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی راﻫﺒﺮد ﮐﯿﻔﯽ-ﭘﯿﻤﺎﯾﺸﯽ از ﻧﻈﺮ زﻣﺎﻧﯽ از ﻧﻮع ﭘﮋوﻫﺶ ﺗﮏ ﻣﻘﻄﻌﯽ و از ﻧﻈﺮ ﮔﺮدآوری داده ﻫﺎ، ﺟﺰو ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت ﻣﯿﺪاﻧﯽ اﺳﺖ. ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻣﻮرد ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ در اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ در ﺑﺮﮔﯿﺮﻧﺪه ﻣﺮدم ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن ﯾﯿﺮﺟﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ در اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت ﺷﺮﮐﺖ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ. ﺟﻤﻌﯿﺖ اﯾﻦ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن 203636 ﻧﻔﺮ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺪﯾﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺑﺮﺣﺴﺐ ﺟﺪول ﻧﻤﻮﻧﻪ ﮔﯿﺮی ﻣﻮرﮔﺎن 384 ﻧﻔﺮ از ﺳﺎﮐﻨﺎن اﯾﻦ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺗﺼﺎدﻓﯽ اﻧﺘﺨﺎب ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ.
خلاصه ماشینی:
بررسی عوامل موثر بر مشارکت مردم در انتخاب دوره نهم ودهم مجلس شورای اسلامی در شهرستان بیرجند محمد زنگوئی دوم1 1- دانشجو کارشناسی ارشد، گروه جغرافیای سیاسی، دانشگاه پیام نورواحد هشتگرد، البرز، ایران چکیده مشارکت سیاسی وچگونگی دخالت مردم در تصمیم گیری های سیاسی واداره جامعه از جمله مباحثی است که درسراسر تاریخ اندیشه سیاسی از قرن ها قبل از میلاد مسیح تا به امروزبه چشم می خورد.
نتایج تحقیقات جعفری نژاد و همکاران (1388) نشان دادکه میزان مشارکت سیاسی زنان مورد مطالعه در فعالیت سیاسی بیش از حد متوسط می باشد و زنان فرهنگی در زمینه هایی چون شرکت در انتخابات مجلس، کسب اطلاعات و اخبار سیاسی، شرکت در راهپیمایی ها بیشترین میانگین پاسخ را به خود اختصاص داده اند؛ اما در زمینه مشارکت سیاسی خاص (عضویت در احزاب، نمایندگی مجلس) کمتر از حد متوسط بوده اند.
در مطالعاتی که توسط مرکز افکار سنجی دانشجویان(ایپسا) با عنوان «بررسی نگرش و رفتار انتخاباتی مردم تهران» در آستانه انتخابات هفتم مجلس در سال 1382 در شهر تهران صورت گرفت؛ نتایج نشان داد که عواملی همچون: تأثیرگذاری بر سیاست های نظام و سرنوشت خود، وظیفه شرعی، پایبندی به نظام اسلامی و دفاع از نظام جمهوری اسلامی در مقابل تهدید های خارجی فاکتورها و عوامل انگیزشی برای حضور مشارکتی خود در انتخابات بودند [2].
همچنین جه بررسی توزیع جامعه از جهت نرمال بودن یا نبودن از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف استفاده گردیده است تحلیل استنباطی برای پاسخ به این سوال که چه رابطه ای بین ویژگی های فردی نمونه های مورد مطالعه با مشارکت سیاسی در انتخابات آنان وجود دارد، از ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرسون استفاده گردید.