چکیده:
بسط، تعمیق و تدقیق مطالعات و پژوهشهای کاشانشناسانه مستلزم گسترش این حوزه به مطالعات تاریخی و فرهنگی پیرامونی، از جمله حوزه تمدنیفرهنگی جبال کهن است. این ناحیه در بستر چندین شهر مهم همچون کاشان، قم، اصفهان، ری و همدان رشد و شکوفا شده؛ لذا بررسی و مطالعات جدید و بین حوزهای نتایج درخشانی برای این شهرها خاصه در غنای کاشانشناسی در بر خواهد داشت. در این نوشته، سه تاریخ محلی و مستقل که برای نخستین بار برای سه شهر کاشان و قم و اصفهان در سه مقطع و قرن چهارم و هشتم و سیزدهم هجری (بهترتیب تاریخ قم،محاسن اصفهان و تاریخ کاشان تالیف شدهاند، انتخاب گردیده است. با مرور و واکاوی هریک از این شهرها، دلالتها و چشماندازهای تاریخی کاشانپژوهانه ناظر بر آنها مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. کاشانشناسی باید دامنه پژوهش خود را از کاشان تا منطقه جبال کهن بسط دهد؛ زیرا هم در گذشته در میان دو شهر قم و اصفهان تعریف و تحدید شده و هم پیوندهای اکنونش برآمده از میراث برجایمانده فرهنگی در منطقه سواد است. بهعلاوه روند شکلگیری، تالیف، ترجمه از عربی به فارسی، تصحیح و چاپ این آثار بهعنوان میراث گرانبهای ادبیات فارسی کل ایران و بهعنوان منبع و گنجینه تاریخی و فرهنگی برای هریک از این سه شهر نیز در ذیل این بررسی، تلخیص شده و مدنظر بوده است.
خلاصه ماشینی:
ما در این نوشته سه اثر تاریخی و مکتوب را که مـیتواننـد بیشـترین منـابع و تفاسـیر و بیـنش هـا را دربـارۀ محـدودۀ کاشـان فـراهم کننـد و در آینـده از جملـه منـابع پژوهشـی مهـم کاشان شناسان باشند، انتخاب کرده ایم تا ضمن بازکاوی اهمیت آن ها، زمینه های شـکل گیـری ایـن کتب ، زمینـۀ تـاریخی اجتمـاعی نگـارش آن هـا، چگـونگی انتشـار و در نهایـت ضـرورت هـا و دلالت هایی برای بازخوانی مجدد آن ها ارائـه کنـیم تـا در پرتـو نگـاه مجـدد و جدیـد بـه آن هـا چشم اندازها، ظرایف و نکات قابل توجه یا جدیدی در حوزۀ مطالعات کاشان شناسـی نیـز فـراهم شود.
اما از اصل آن ها نسخه ای به دست نیامده و فقط کتاب مافروخی است کـه بـه دسـت مـا رسیده و جایگاه خود را به عنوان کهن ترین تاریخ محلی (غیر رجال ) و باقی مانـدۀ اصـفهان تثبیـت کرده است (منهای تاریخ های محلی دینی باارزش مانند طبقات المحدثین ابوالشیح یـا ذکـر اخبـار اصفهان ابونعیم اصفهانی ).
با توجه به اینکه تاریخ خاص کاشان نیز برای اول بار در ١٢٨٨ق نوشته شده و در موضوع مـا کـه کاشـان شناسـی اسـت بایـد ذکـری از آن مـیکـردیم ، عـلاوه بـر بررسـی و اعمـال رویکـرد کاشان شناسانه در دو تاریخ فوق ، کتاب تاریخ محلی تاریخ کاشـان نیـز در بررسـی انتخـاب شـده است .
اما مؤلف با حمزه فقط در نام قم اختلاف دارد که آن را موافق با نظر برقی یعنی محل جمـع شـدن آب هـای انـار و ثیمره (قمرود) و خیمه و خانه زدن روی کومه های حول این رود و تبدیل ایـن کومـه هـا٢ بـه قـم میداند که در دوران هارون الرشید از اصفهان جدا و مستقل شده اسـت (ص ٥١ و ٨١).