چکیده:
هدف از نگارش مقاله حاضر، بررسی مدیریت دانش و تاثیر آن بر سازمانها و مراکز آموزشی است. مدیریت دانش مفهومی میان رشته ای است و تاکید آن بر دانش، آن را از سایر رویکردهای مدیریتی متمایز میکند. بدون این تاکید، مدیریت دانش صرفا یک مفهوم بازیافته و تکراری موضوع مدیریت می شود وبدون توضیح روشن دانش بحث مدیریت دانش از هدف خود دور میافتد. بنابراین دانش هویت و ماهیت مدیریت دانش را تشکیل می دهد. دانش نخستین منبع راهبردی برای شرکتها در قرن حاضر است. پژوهشگران ومتخصصان تلاش می کنند دریابند، چگونه منابع دانش به صورت موثری گردآوری و مدیریت شود تا بتوان به عنوان مزیتی رقابتی از آن استفاده کرد. بنابرین قبل از اقدام به مبادرت بر اجرای طرح های مدیریت دانش، سازمان ها نیازمند ارزیابی سیستم های سازمانی و منابع موجود خود هستند تا مهمترین وبهترین راهبرد مدیریت دانش را برای خود شناسایی کنند. مدیریت دانش امر جدیدی نیست، تمدنهای بشری از نسلی به نسل دیگر اقدام به نگهداری وانتقال دانش، برای درک گذشته وپیش بینی آینده، می نمودند. در محیط های تجاری پیچیده وپویای امروزی تشنگی برای دانش، روز به روز دامنه وعمق گسترده تری می یابد، دانشی که به شدت در حال تغییر و در بیرون از سازمان ها در حال انتشار است. فناوری اطلاعات و اینترنت نیز چالشهای جدیدی را در خلق، نگهداری ومدیریت دانش به وجود آورده است. مقاله حاضرکه ابزارجمع آوری اطلاعات آن به روش توصیفی-تحلیلی و کتابخانه ای است بر آن است تا به مفهوم مدیریت دانش، اهمیت و اهداف آن بپردازد. ابتدا مفهوم مدیریت دانش مورد بررسی قرارگرفته، سپس به اهداف، اصول، مزایا، فرایند و رویکردهای مدیریت دانش اشاره می گردد. در ادامه ضمن بررسی مدلهای مدیریت دانش، موانع پیش روی مدیریت دانش ونقش مدیریت دانش در سازمان یادگیرنده مورد نقد وبررسی قرار میگیرد. درپایان ضمن تاثیر مدیریت اطلاعات و دانش بر سازمان¬های آموزشی موردتجزیه وتحلیل قرارگرفته و رهنمودهایی به منظور بهبودفرایندآموزشی درکلاس درس مدارس و مراکز آموزشی در قالب مدیریت دانش ارائه می گردد.
خلاصه ماشینی:
"تقویت این انگیزه ها از طرق زیر امکان پذیر خواهد بود: - بها دادن به استعدادها و توانمندیهای کارکنان - فراهم نمودن فضای مناسب برای پرورش استعدادهای کارکنان - مشارکت خواهی از کارکنان دانشی در تصمیم گیری ها - دادن استقلال عمل در انجام وظایف محوله - ایجاد فرصتهایی برای پیشرفت آنان - تقدیر و تشکر بهنگام از موفقیت های کسب شده توسط آنها - استقرار نظام پاداش نقش افراد دانشگر نیز در قبال این نقش های سازمانی شامل موارد زیر است: - تقویت ویژگی های فردی، انگیزه ها و پشتکار - توانایی برقراری ارتباط و انتقال افکار و احساسات - پذیرش انگیزاننده ها و محرک های سازمانی بنابراین، مجموعه مهارتهای عمومی که دانشگران در اقتصاد دانش رقابتی می بایست از آن برخوردار باشند و سازمان نسبت به تقویت آنها اقدام کند، عبارتند از: - تفکر انتقادی و مهارتهای حل مساله: دانشگران باید مهارتهای تفکر انتقادی را به منظور تعریف مسایل در حوزه هایی که به خوبی تعریف نشدند و یا با هم همپوشانی دارند و نیز پیچیده؛ استفاده از تخصص ها و ابزارهای موجود برای جستجو، صورتبندی مساله، تحلیل، تفسیر، مقوله بندی ایده ها و یافتن بدیل ها و انتخاب بهترین راه حل دارا باشند.
ایجاد رابطه مناسب بین فعالیتهای دانشی و اطلاعاتی در سازمانها و مراکز آموزشی با توجه به نوپا بودن مدیریت دانش در اغلب سازمانهاومراکزآموزشی، نه تنها از لحاظ ساختار سازمانی پیوند و ارتباط حوزههای مدیریت اطلاعات و مدیریت دانش با یکدیگر به درستی تبیین نشده، بلکه هنوز اهمیت و نقش تکمیلی مدیریت بر اطلاعات و </رجوع شود به تصویر صفحه> مدیریت بر دانش، در تولید دانش سازمانی به درستی برای مدیران ارشد و کارکنان شاغل در این بخشها شفاف نشده است(عباسی وچشمگان زاده، 1394)."